بابا آب داد ...
نوشته شده توسط : nahal

بابا آب داد

بابا نون داد

بابا رفت میون آتیشهاو

جون داد

 

یه بابا تو خاك و سنگر

میون صد تا برادر

رفت و این مردونه خوندش

تو كتاب،

 این بیت آخر

 

یه بابا تو سجده ی عشق

میون اون حمد و سوره

یه سفیر گوله اومد

بردش اونجایی كه دوره

 

یه بابا اما نداره

هیچ پلاكی

ذره خاكی

تا برم اون سرقبرش

بزنم به سینه چاكی

 

بابا خون داد

بابا جون داد

یه بابا اما نتونست

بره توی خون و قایق

میون صد تا شقایق

به جاش اینجا صد تا لاله ،

صد جوون داد

 

بابا رفت

 تا من بدونم

این زمان

 تا من بتونم

دو ركعت نماز عشقی

توی سجده هام بخونم

 

بابا گفت كه عشق یعنی :

جون به سوز سینه دادن

پاك بودن

سر به سجده های معشوقه

رو جون خاك دادن

 

بابا گفت یه روزی آخر

تو می شی تو مرد خونه

یاد من با عكس سرخم

روبروی تو می مونه

 

بابا جون اگر كه نیستی

توی خونه ،

 آشیونه

فقط این بگم به روحت

تا ابد ،

 تا بودن من

یاد و راه و عشق پاكت

توی قلب من می مونه





:: بازدید از این مطلب : 921
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : 16 شهريور 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: