چند راهكار ساده برای كاهش ضررهای تلفن‌ همراه و بی‌سیم

عوارض گوشی تلفن همراه بیش‌تر به‌صورت صدمات ناشی از ...

 
مشكلات ناشی از استفاده از تلفن‌های خانگی بی‌سیم از گوشی‌های تلفن همراه بیش‌تر است؛ پس بهتر است در خانه از گوشی‌های سیمی استفاده کنیم.
عوارض گوشی تلفن همراه بیش‌تر به‌صورت صدمات ناشی از حرارت ایجاد شده در اثر جذب امواج الکترومغناطیس منتشره از دستگاه در بافت‌های بدن نظیر بافت مغز بدلیل نزدیک بودن گوشی تلفن همراه هنگام مکالمه با سر انسان و بافت‌های بدن که هنگام حمل گوشی تلفن همراه نزدیک این دستگاه‌اند، بررسی می‌شود.

استفاده صحیح و کمتر از تلفن همراه
عوارض ناشی از استفاده از این دستگاه‌ها درازمدت هستند و تاکنون هیچ گزارش رسمی مبنی بر عوارض استفاده از این دستگاه‌ها و یا رد آن در جهان منتشر نشده است؛ البته نفوذ شرکت‌های تولید کننده دستگاه‌ها و همچنین اپراتورها در روند بعضی تحقیقات بی تاثیر نیست!
 
دور نگه‌داشتن 2 تا 3 سانتیمتری گوشی حین مکالمه
دور كردن 2 تا 3 سانتیمتر گوشی تلفن همراه حین مکالمه و یا استفاده از بلندگو و هندز فری، دور كردن گوشی تلفن همراه از نزدیك خود در هنگام خواب زیرا این دستگاه‌ها با ایستگاه بی تی اس، پیام‌های کنترلی منتقل می‌کنند. در گوشی‌های تلفن همراه که جک هندز فری سیمی آن نزدیک آنتن گوشی است - آنتن داخلی یا آنتن خارجی - مضرات استفاده از هندزفری سیمی بیش‌تر از مضرات خود گوشی تلفن همراه است.
نباید در اماكنی که سیگنال ضعیف است از گوشی همراه خود استفاده كنند زیرا معمولا گوشی‌های تلفن همراه در این مکان‌ها توان بیش‌تری برای ارتباط با BTS بكار می‌گیرند.

گوشی را كنار قلب نگذارید
باید از گذاشتن گوشی در جیب پیراهن، نزدیک قلب و یا بستن آن به کمربند، نزدیک کلیه‌ها خودداری کرد و بهترین مکان برای حمل گوشی تلفن همراه حمل آن در کیف دستی و استفاده از هندزفری بلوتوث است.

محدود كردن استفاده كودكان از موبایل
مضرات گوشی‌های تلفن همراه برای کودکان به مراتب بیشتر است؛ پس باید به آن‌ها آموخت تا تنها در مواقع ضروری از تلفن همراه استفاده کنند؛ بهتر است خانم‌ها در دوران بارداری از گوشی تلفن همراه استفاده نکنند و یا استفاده از آن را بسیار محدود کنند.
مضرات استفاده از تلفن‌های خانگی بی‌سیم از گوشی‌های تلفن همراه بیش‌تر است؛ پس بهتر است در خانه از گوشی‌های سیمی استفاده کنید.

 



:: بازدید از این مطلب : 746
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4

چند راهكار ساده برای كاهش ضررهای تلفن‌ همراه و بی‌سیم

عوارض گوشی تلفن همراه بیش‌تر به‌صورت صدمات ناشی از ...

 
مشكلات ناشی از استفاده از تلفن‌های خانگی بی‌سیم از گوشی‌های تلفن همراه بیش‌تر است؛ پس بهتر است در خانه از گوشی‌های سیمی استفاده کنیم.
عوارض گوشی تلفن همراه بیش‌تر به‌صورت صدمات ناشی از حرارت ایجاد شده در اثر جذب امواج الکترومغناطیس منتشره از دستگاه در بافت‌های بدن نظیر بافت مغز بدلیل نزدیک بودن گوشی تلفن همراه هنگام مکالمه با سر انسان و بافت‌های بدن که هنگام حمل گوشی تلفن همراه نزدیک این دستگاه‌اند، بررسی می‌شود.

استفاده صحیح و کمتر از تلفن همراه
عوارض ناشی از استفاده از این دستگاه‌ها درازمدت هستند و تاکنون هیچ گزارش رسمی مبنی بر عوارض استفاده از این دستگاه‌ها و یا رد آن در جهان منتشر نشده است؛ البته نفوذ شرکت‌های تولید کننده دستگاه‌ها و همچنین اپراتورها در روند بعضی تحقیقات بی تاثیر نیست!
 
دور نگه‌داشتن 2 تا 3 سانتیمتری گوشی حین مکالمه
دور كردن 2 تا 3 سانتیمتر گوشی تلفن همراه حین مکالمه و یا استفاده از بلندگو و هندز فری، دور كردن گوشی تلفن همراه از نزدیك خود در هنگام خواب زیرا این دستگاه‌ها با ایستگاه بی تی اس، پیام‌های کنترلی منتقل می‌کنند. در گوشی‌های تلفن همراه که جک هندز فری سیمی آن نزدیک آنتن گوشی است - آنتن داخلی یا آنتن خارجی - مضرات استفاده از هندزفری سیمی بیش‌تر از مضرات خود گوشی تلفن همراه است.
نباید در اماكنی که سیگنال ضعیف است از گوشی همراه خود استفاده كنند زیرا معمولا گوشی‌های تلفن همراه در این مکان‌ها توان بیش‌تری برای ارتباط با BTS بكار می‌گیرند.

گوشی را كنار قلب نگذارید
باید از گذاشتن گوشی در جیب پیراهن، نزدیک قلب و یا بستن آن به کمربند، نزدیک کلیه‌ها خودداری کرد و بهترین مکان برای حمل گوشی تلفن همراه حمل آن در کیف دستی و استفاده از هندزفری بلوتوث است.

محدود كردن استفاده كودكان از موبایل
مضرات گوشی‌های تلفن همراه برای کودکان به مراتب بیشتر است؛ پس باید به آن‌ها آموخت تا تنها در مواقع ضروری از تلفن همراه استفاده کنند؛ بهتر است خانم‌ها در دوران بارداری از گوشی تلفن همراه استفاده نکنند و یا استفاده از آن را بسیار محدود کنند.
مضرات استفاده از تلفن‌های خانگی بی‌سیم از گوشی‌های تلفن همراه بیش‌تر است؛ پس بهتر است در خانه از گوشی‌های سیمی استفاده کنید.

 



:: بازدید از این مطلب : 639
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نوشته شده توسط : nahal

روی لینک پایین کلیک کنید و اسم خودتون رو به انگلیسی در کادر بنویسید و صبر کنید تا ببینید چه اتفاقی خواهد افتاد

http://www.star28.net/snow.html



:: بازدید از این مطلب : 795
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : سه شنبه 28 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal


 

1.jpg
 
شما به علائم توجه نكردید! میشه گواهینامه شما رو ببینم؟

 

2.jpg
 
میشه یه دقیقه صبر كنی تا پیداش كنم؟ چه شكلیه؟!

 

 
3.jpg
 
چهارگوشه و عكس خودت روشه!
 
 
4.jpg
5.jpg
 
پیداش كردم!
 
 
6.jpg
 
بفرمایید
 
 
7.jpg
8.jpg
 
شما میتونید برید. عذر میخوام كه متوجه نشدم شما هم پلیس هستین!!!

:6qwup3:



:: بازدید از این مطلب : 740
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : سه شنبه 28 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal
آثار زیان‌بار طلا بر پوست و خون مردان

 با وجود اتفاق نظر مراجع در حرام بودن استفاده از طلا برای مردان، استفاده از این فلز در بین آقایان رو به افزایش است، تأملی در مضرات استفاده از طلا برای مردان، گواهی برای اثبات علت حرام شمردن آن برای مردان در دین مبین اسلام است .


تحقیقات پزشكان در سالهای اخیر نشان داده است كه طلا دارای خاصیت شبه القائی است كه بر پوست و خون مردان اثر منفی می گذارد این خاصیت باعث می شود خون دچار غلظت خاصی شود و حالت كثیفی به آن دست دهد.

پیش از همه باید بدانیم كه خداوند هر چیزی را كه برای ما نهی كرده است ضررهایی دارد كه به خودمان برمی گردد. اما از جمله ضررهایی كه می توان برای استفاده طلا برای مردان برشمرد عبارتند از: از نظر پزشكی، طلا روی گلبول های قرمر خون مردان اثر سوئی دارد و سیستم ایمنی بدن آنان را دچار اشكال می كند. وقتی طلا با پوست تماس پیدا می كند، یون های آن وارد بدن می شوند. این یون ها در مردان در كبد جمع و همان جا متوقف می شوند و موجب اختلال می شوند.


تحقیقات پزشكان در سالهای اخیر نشان داده است كه طلا دارای خاصیت شبه القائی است كه بر پوست و خون مردان اثر منفی می گذارد این خاصیت باعث می شود خون دچار غلظت خاصی شود و حالت كثیفی به آن دست دهد. البته نكات دیگری هم هست كه در مجموع، موجب امراض قلبی و خونی و سكته می شود و این اثرات در مردان متفاوت است.


*ضرر طلا برای مردان از نظر پزشكی


با وجود اتفاق نظر مراجع در حرام بودن استفاده از طلا برای مردان، استفاده از این فلز در بین آقایان رو به افزایش است، تأملی در مضرات استفاده از طلا برای مردان، گواهی برای اثبات علت حرام شمردن آن برای مردان در دین مبین اسلام است .


طلا، عنصر شیمیایی است كه در جدول تناوبی با نشان Au، لاتین aurum و عدد اتمی 79 وجود دارد. طلا فلزی نرم، براق، زرد رنگ، چكش‌خوار، قابل انعطاف است كه به دو صورت یك ظرفیتی و سه ظرفیتی وارد واكنشهای شیمیایی می شود و به علت اینكه با هیچ تركیب شیمیایی واكنش ندارد، پایدارترین فلز در طبیعیت شناخته شده و تنها دو واكنش شیمیایی كلر و تیزاب سلطانی هستند كه می توانند روی طلا تأثیر بگدارند.


طلا از واژه سانسكریت Jval گرفته می شود واژه آنگلوساكسون آن gold و به لاتین aurum گفته می شود. از دوران هیروگلیف مصری از 2600 قبل از میلاد در كتاب عهد عتیق فلز طلا برای اولین بار به عنوان یك فلز درخشان با ارزش مورد اشاره قرار می گیرد.


محققان با مطالعه روی افرادی كه با طلا ارتباط دارند به این نتیجه رسیده اند كه طلای موجود در بدن آنها باعث ایجاد اختلالات هورمونی شده و هورمونهای پرولاكتین و FSH بیشترین تأثیر منفی را از طلای موجود در بدن آنها گرفته و بیشترین تجمع طلا در دستگاه تناسلی مردان مشاهده شده است


طلا بعنوان نمادی برای پاكی، ارزش، سلطنت درجهان شناخته شده است و كیمیاگران كه طلا را خدای فلزات معرفی می كردند و تمام آرزویشان این بود كه فلزاتی چون مس را به طلا تبدیل كنند. این نكته قابل توجه است كه این آرزو تحقق یافته است، در سالهای اخیر دانشمندان روسی توانسته اند با استفاده از یك مكانیسم طبیعی و استفاده از سیستم بیولوژیكی بدن مرغ مس را به طلا تبدیل كنند. یكی از توانمندیهای نانوفناوری این است كه آرزوهای كیمیاگران را چون رسیدن به اكسیر جوانی و تبدیل مس به طلا تحقق بخشیده است. فلز طلا به عنوان زیبا ترین، قابل انعطاف ترین و چكش خوارترین فلز جهان شناخته شده است.


اگر كل طلای پالایش شده در جهان را چكش كاری كرده و گردهم جمع كنیم به یك مكعب یكپارچه با هر ضلع به طول 20 متری تبدیل می شود. طلای بومی هشت تا ده درصد نقره دارد. این مقدار می تواند كم و زیاد شود و برای همین طلا با رنگهای مختلف به وجود می آید. هرچه مقدار نقره بیشتر شود رنگ طلا سفیدتر و جرم ویژه آن كمتر می شود. آلیاژهای مختلفی چون مس، آهن و آلومینیوم با طلا تركیب می شود و رنگهایی چون قرمز، سبز و ارغوانی را به وجود می آورد.


بیشترین مصرف طلا در ضرب سكه و جواهرات است و برای مبادلات پولی استفاده می شود. به علت هدایت الكتریكی خوب و مقاومت خود در برابر فرسایش و سایر ویژگیهای این فلز، طلا به عنوان مهمترین فلز در صنایع پیشرفته (High-tech) مورد استفاده قرار می گیرد. همانند نقره كه با جیوه مخلوط می شود و برای پركردن دندان استفاده می شود تركیب طلا و جیوه نیز می تواند ماده محكمی برای مصرف دندانپزشكی فراهم كند.


در جدیدترین استفاده طلا از نانومواد طلا، نمك طلا است كه در مقیاس نانومتریك است كه برای مصارف بیولوژیكی و پزشكی استفاده می شود و در درمان سرطانها و بیماریهای كبدی كاربرد دارد. از نمكهای خاص طلا برای درمان رماتیسم مفصلی استفاده می كنند. طلا به عنوان یك منعكس كننده خوب برای نور است، از این رو از طلا یا ورقه های بسیار نازك آن به عنوان محافظ سطح بسیاری از ماهواره ها استفاده می كنند. چرا كه ماهواره ها در برابر نورهای مادون قرمز ماورای بنفش و نورستارگان تحت تأثیر قرار گرفته و می تواند در برنامه ها اختلال ایجاد كند كشیدن یك سطح نازك از طلا می تواند به انعكاس این نور كمك كند.


بدن انسان طوری است كه فلز طلا و همینطور نقره و پلاتین را جذب نمی كند به این معنا كه تركیبات طلا چندان سمی نیست اما براساس گزارشهای منتشر شده 50 درصد بیماران ورم مفاصل كه با داروهای ایزوتوپ طلا درمان شده اند دچار آسیبهای كلی بر كبد شده اند این تحقیق تنها در حد گزارش بوده و تا كنون مستنداتی در این رابطه ارائه نشده است.



:: بازدید از این مطلب : 940
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : سه شنبه 28 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

تغییر شگفت انگیز زندگی با ۲۰ اقدام ساده و جزئی

تغییر شگفت انگیز زندگی با ۲۰ اقدام ساده و جزئی

 

 

 


 

در زیر به چند اقدام ساده اشاره می‌کنیم که می‌تواند زندگی شما را تغییر دهد.

۱٫ حداقل یکی از وعده‌ های غذایی عادی و ناسالم خود را به چیزی سالم تغییر دهید. توصیه ما این است که با صبحانه شروع کنید. برای صبحانه سیریال فیبردار بخورید که هم تا اواسط روز سیر نگهتان می‌دارد و هم سرشار از فیبر و کربوهیدرات‌های سالم است.

 

۲٫ هر روز حداقل ۳۰ دقیقه پیاده ‌روی کنید.

 

۳٫ دست از بهانه آوردن بردارید.

 

۴٫ هر روز مدیتیشن کنید.

 

۵٫ خودتان اولین اولویتتان باشید. شاید خودخواهانه به نظر برسد اما این باعث می‌شود دوست، معشوق، پدر، مادر، خواهر و یا برادر بهتری باشید.

 

۶٫ هر روز برای رسیدن به آرزوها و اهدافتان دست به عمل بزنید. این تنها راه تحقق بخشیدن به آرزوهایتان است.

 

۷٫ تا جایی که می‌شود از شر منتقدین خود را خلاص کنید. دور و برتان را از آدم‌های مثبت و شاد پر کنید.

 

۸٫ سعی کنید چیزهای جدید را امتحان کنید. تغییر خیلی خوب است.

 

۹٫ خودِ جدیدتان را تجسم کنید. یک صفحه خیال تجسم کنید و همه چیزهایی که می‌خواهید را روی آن قرار دهید، مثل تصویری از اندام ایدآلتان، آرزوها و هدف‌هایتان. یادتان باشد که مراقب باشید چه چیز را آرزو می‌کنید. اعتقاد ما بر این است که آرزوها محقق می‌شوند، پس انتخاب‌هایتان هوشمندانه باشد.

 

۱۰٫ هر هفته در رژیم ‌غذاییتان یک تغییر جدید ایجاد کنید. خیلی زود متوجه می‌شوید که سبک زندگی سالمی را دنبال می‌کنید.

 

۱۱٫ همیشه بیشترین تلاشتان را بکنید. یادتان باشد که بهترین تنها کاری است که از دستتان برمی‌آید.

 

۱۲٫ هیچوقت اجازه ندهید نفستان زندگی شما را اداره کند. درست است که بعضی اوقات خیلی سخت است اما نادیده گرفتن نفستان یکی از بهترین کارهایی است که می‌توانید برای ساختن یک خودِ بهتر انجام دهید.

 

۱۳٫ اجازه ندهید دیگران زندگی شما را ساخته و شکل دهند. خودتان باشید و با خودتان صادق باشید. با اینکار خودتان را آزاد می‌گذارید که همان شوید که باید باشید.

 

۱۴٫ بدانید که زندگی پر از چالش است. همه ما به طرق مختلف با چالش‌های زندگی روبه‌رو می‌شویم اما آنچه که مهم است واکنش شما به این چالش‌هاست. مثبت و متمرکز باشید. پاداش هر قله‌ ای که فتح کنید خیلی بیشتر از آن چیزی است که تصور می‌کنید.

 

۱۵٫ با دیگران طوری رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار شود. دانشتان را تقسیم کنید، الهام‌بخش باشید، همیشه رهبری کنید، هیچوقت دنباله‌رو نباشید، از منطقه امنتان پا بیرون بگذارید.

 

۱۶٫ یک دفترچه شکرگذاری تهیه کنید و هر روز در آن بنویسید. اینکار باعث می‌شود بفهمید حتی در روزهای سخت هن خیلی چیزها هست که شکرگذارش باشید. مثلاً همین که یک روز تازه را آغاز می‌کنید.

۱۷٫ با بدنتان مثل یک معبد برخورد کنید که پاداش عظیمی برایتان دارد.

 

۱۸٫ بدانید که دیگران همیشه برای شما شاد نخواهند بود. با همه این حرف‌ها شما همیشه برای آنها یهترین را بخواهید.

 

۱۹٫ خودتان را خلق کنید. فقط به این دلیل که امروز این چیزی که هستید، هستید، به این معنا نیست که نمی‌توانید خودِ جدیدی خلق کنید. با دنبال کردن آرزوهایتان همان شوید که دوست دارید.

 

۲۰٫ و آخر اینکه، اگر تغییر را دوست دارید و می‌توانید آن را در عمق وجودتان حس کنید، به بصیرت خود گوش دهید. حتی اگر خوب باشید، همیشه می‌توانید بهتر شوید!



:: بازدید از این مطلب : 655
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : دو شنبه 27 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

TakeDel.Com | بالاترین برگ ایرانیان



:: بازدید از این مطلب : 890
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : دو شنبه 27 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

TakeDel.Com | بالاترین برگ ایرانیان

مواد اولیه :
*آب یک پیمانه
*تخم شربتی دو قاشق غذاخوری
*شکر ۱/۴ پیمانه
*آب لیمو ۱/۸ پیمانه

 

طرز تهیه:
تمام مواد را با هم مخلوط کرده داخل یک ظرف فریزری دردار بریزید و در جای یخی یخچال یا فریزر بگذارید. پس از دو ساعت بیرون آورده و کاملا هم بزنید و این عمل را هر یک ساعت (سه بار) انجام دهید تا مخلوط به صورت کرم بسیار نرمی در آید.



:: بازدید از این مطلب : 898
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : دو شنبه 27 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

چند روز پیش دختر خالم گوشیشو خونمون جا گذاشته بود ... بهش اس ام اس(!) زدم
گوشیتو جا گذاشتی!!!!!!! ـ





بچه بودم از خواب که بیدار میشودم چشمام که قی‌ میکرد از مامانم می‌پرسیدم چرا
چشمام صبح که از خواب پا میشم توش آشغاله؟ مامانم که خودش دلیلشو نمیدونست بهم
میگفت پسرم چون روزا شیطونی میکنی‌ شبا شیطون میاد پی‌ پی‌ می‌کنه تو چشات منم
یک شب تا صبح بیدار موندم تا ببینم شیطون کی‌ میاد برینه تو چشمام.... اسکل
بودم :دی





اعتراف می‌کنم یه روز صبح جمعه بابام اومد بالا سرم منو بیدار کنه که برم نون
بخرم منم خوابم سنگین بود ۲ بار صدام کرد بیدار نشدم بار سوم با پاش زد تو پشتم
گفت سیا توله سگ پاشو برو نون بگیر منم فکر کردم داداشم هست گفتم *ونی خودت
پاشو برو بگیر....... و من خیلی‌ خجالت کشیدم





اعتراف میکنم دوران راهنمایی روز معلم بود
همه تخم مرغ آورده بودن که توش پر گل بود منم از یه تخم مرغ خام آورده بودم که
بزنم بخندیم! این اومد داخل همه سرو صدا کردن و شادی کردن تخم مرغارو میزدن به
تخته منم این وسط تخم مرغو زدم به تخته ! ترکید رو تخته پاشید همه جا رو لباس
معلمم ریخت ! سریع گفت کی بود ؟!!؟ هیچکی هیچی نگفت با این که میدونستن کار منه
خلاصه از ته کلاس 4 5 نفر شلوغو آورد بیرون مثل سگ زدشون ولی نگفتن کار من بود
! چون شاگرد زرنگیم بودم معلمه شک نمیکرد بهم !
وقتی از کلاس اومدیم بیرون تا دو کیلومتر به صورت چهار نعل فرار کردم آخرم سر
کوچه گرفتن مث سگ زدنم





اعتراف میكنم تموم سالهای بچگیم فكر میكردم مامان بابام منو تو حرم_مشهد پیدا
كردن چون اولین عكسی كه از خودم دارم بغل مامانم جلو حرمه





اعتراف میکنم بچه که بودم می خواستم برم دستشویی تلویزیون رو خاموش میکردم تا
کارتون تموم نشه و بعد میومدم گریه میکردم به مادرم میگفتم کاره تو بود روشن
کردی کارتون تموم شد





در اقدامی شجاعانه اعتراف می کنم که از درس تنظیم خانواده افتادم . اونم فقط به
این خاطر که در جواب سوال احمقانه استادم که بهم گفت مگه این کلاس جای خوابه ؟
خیلی صمیمی و خرم گفتم : بیخیال استاد . کی تا حالا 8 صبح خانوادش تنظیم شده
!!!!!! کلاس رفت رو هوا استادم منو انداخت بیرون تا کم نیاورده باشه





اعتراف می کنم معلم دوم دبستانم می گفت املا ها رو خودتون بنویسید که من با
دوربین مخفیا می بینم کی به حرفام گوش می ده ... از اون روز کار من شده بود
گشتن سوراخ سمبه های خونه و سوال های مشکوک از مامان بابام: امروز کی اومد؟ کی
رفت؟ به کدوم وسیله ها دست زد؟
بیشترم به دریچه کولر شک داشتم





اعتراف میکنم بچه که بودم یه بار با آجر زدم تو سر یکی از بچه های اقوام , تا
ببینم دور سرش از اون ستاره ها و پرنده ها می چرخه یا نه!!!!! ـ
تازه هی چند بارم پشت سر هم این کار و کردم , چون هر چی می زدم اتفاقی نمی
افتاد!!!! ـ





اعتراف می کنم وقتی داداشم دو ماهش بود رفتم خندون تو آشپزخونه، مامانم گفت
نارنگیتو خوردی؟ گفتم آره، تازه به آرشم دادم! ـ
بیچاره مامانم بدو بدو رفت نارنگی رو از حلقش کشید بیرون! :دی





عموم می خواست وام یکی از دوستاشو جور کنه زنگ زد به رییس بانک کلی صحبت کرد
باهاش... حرفش که تموم شد اس ام اس داد به رفیقش که دهن رییس بانک رو گا***دم!
اشتباهی سند کرد واسه رییس بانکه!!! ـ





اعتراف می کنم یه بار پسر همسایه چهارسالمونو با باباش تو خیابون دیدم گفتم
سلام نوید چطوری؟
دیدم بچهه تحویلم نگرفت باباهه خندید
اومدم خونه به مامانم گفتم نوید ماشالا چقد بزرگ شده! ـ
مامان گفت نوید کیه؟
گفتم: پسر آقای ... ـ
گفت اون اسمش پارساست اسم باباش نویده





یه بار با بچه ها بودیم یکی از دوستام رو بعد مدت ها دیدم و کلی ریش گذاشته بود
با خنده بهش گفتم : علی این ** بازیا چیه ؟ :دی
گفت پدرم فوت کرده
گفتم تسلیت میگم ـ





اعتراف می کنم کلاس اول دبستان بودم تحت تاثیر این حرفا که نباید به غریبه آدرس
خونتون رو بدید، روز اول به راننده سرویس آدرس اشتباهی دادم و از یه مسیری الکی
تا خونه پیاده رفتم و تازه فرداش موقعی که سرویس دنبالم نیومد تازه شاهکارم
معلوم شد برای خانواده :دی





اعتراف میکنم چند ماه پیش تو شرکت بودم سر کارام یهو مدیر عامل از تو اتاق خودش
گفت: امیــــــــــــــــــر جووون...بلند گفتم جانم؟ گفت خیلی میخوامـــت....
گفتم منم همینطور.... گفت پیش ما نمیای؟؟؟؟ گفتم چرا.. حتماً.. از پشت میزم
بلند شدم برم تو اتاقش.. به در اتاقش که رسیدم دیدم داره تلفن حرف میزنه با
امیر دوستش
و من از شدت ضایگی دیوارو گاز گرفتم.... ـ





اعتراف می کنم بچگی هام همیشه میرفتم سرکوچه یه خرابه اونجا بود کلی اونجارو با
دست و چوب می کندم شاید یه روزی پیداش کنم تازه فیلم افسانه توشیشان رو دیده
بودم دنبال پولا می گشتم ههههههههه



:: بازدید از این مطلب : 1057
|
امتیاز مطلب : 26
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : شنبه 25 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

www.3jokes.com - عکس های خنده دار - جوک - اس ام اس



www.3jokes.com - عکس های خنده دار - جوک - اس ام اس

www.3jokes.com - عکس های خنده دار - جوک - اس ام اس

www.3jokes.com - عکس های خنده دار - جوک - اس ام اس
 


:: بازدید از این مطلب : 721
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : شنبه 24 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal





:: بازدید از این مطلب : 737
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : جمعه 24 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal


 


قوانین من
 
1   -  وقتی اشتباهی را در سن بالا انجام می دهیم خودتان را سرزنش می کنید
 که من که سنی ازم گذشته چرا؟ولی خودتان را سرزنش نکنید 
 زیرا وقتی شما بزرگتر می شوید لزوما داناتر نخواهید شد ..این را به یاد داشته باشید ..
 
56jek954ol8nzcywrc1.gif
 
     2  - اگر بپذیری که گذشته ها گذشته و تأسف و افسوس دردی را دوا نمیکند
از حال راضی خواهید بود ..
مگر می توان زمان را به عقب بازگردانید؟
این که بگویید کاش این کار را انجام نداده بودم مشکلی را حل نخواهد کرد .
56jek954ol8nzcywrc1.gif
 
3_    به نظر من اجتماعی بودن و مهربانی و گذراندن روزی بدون رنجاندن دیگران
 بسیار با ارزش تر از داشتن مدرن ترین فن آوری است .
یادت باشه اونا فقط ابزاری هستند برای شاد کردن تو ..
شادی رو میتوان در چیزهای راحت تری جستجو کرد
56jek954ol8nzcywrc1.gif
 
 
 4   - در زندگی هدف کوتاه مدت و بلند مدت داشته باشید ..
اهداف کوتاه مدت مانند پله هایی برای اهداف بلند مدت عمل می کنند ..
56jek954ol8nzcywrc1.gif
 
 
  5 -     در طرز تفکر انعطاف پذیر باشید .به دلایل دیگران نیز گوش دهید ..
اگر فکر کنی همه ی جواب ها را می دانی راه به جایی نخواهی برد .
 
 
56jek954ol8nzcywrc1.gif
6 - مشاور خود باشید و به ندای عقل و درون خود گوش دهید.
انگار کسی با شما حرف می زند ..این یعنی خود آگاهی..
..بد نیست .گاهی خودتان را به جای طرف مقابل بگذارید
  56jek954ol8nzcywrc1.gif
gb885afyzn6p0zdy3t.gif                                                                                                            
 
7 - وقتی کسی از شما سوالی پرسید که از پاسخ مطمئن نیستید ..
سریع جواب ندهید تا 10 بشمارید ..کمی مکث می تواند از بروز مشکلات زیادی جلوگیری کند .
 
56jek954ol8nzcywrc1.gif
 
8 -    بعضی ها فکر می کنن اگه پای همسایه شون بشکنه اونا بهتر راه میرن .
.با تحقیر کسانی که از تو موفقترند  یا خصوصیت برجسته ای دارند تو بالاتر نخواهی رفت ..
 
56jek954ol8nzcywrc1.gif
 9 -  قدر چیزهایی که در حال حاضر دارید بدانید  سپس به دنبال چیزهای بهتری باشید .
..رمز خوشبختی این است  ارزش چیزی که اکنون دارم بدانم
چون چیزهایی که الان دارم واقعی هستند و چیزی که در آینده هست شاید هرگز به دست نیاید .
.پس همیشه در آینده زندگی کردن خطاست.
56jek954ol8nzcywrc1.gif
 
 
10  -  مرتب و آراسته لباس پوشیدن می تواند به روز شما قشنگی و جلا دهد،
 آگاهانه رفتار کنید و به استقبال روز بروید ..
بیدار شوید ، دوش بگیرید ..شوخی و صحبت کنید فموهایتان را شانه کنید .
مسواک بزنیدو لباس تمیز و مرتبی بپوشید و عطر بزنید .
انگار دارید برای یک مصاحبه ی شغلی یا جشن تولد می روید ..
مطمئن باشید آن وقت آن روز هم برای شما شاداب و پر انرژی خواهد بود ...

11  - حتما سعی کنید یک سیستم اعتقادی داشته باشید ،نمی خواهم شعار مذهبی بدهم اما کسانی که
 سیستم اعتقادی دارند در مواقع بحران صبر و تحمل بیشتری دارند .
به خاطر ندارم این جمله از کیست ولی به نظرم برای آنهایی که به هیج چیز اعتقاد ندارند
 با کمی تعمق بسیار کارساز خواهد بود .
این که بهتر است به خداوند اعتفاد داشته باشی و بعد از مرگ متوجه شوی طرز فکرت اشتباه بوده
تا این که اعتقاد نداشته باشی و بعد از مرگ متوجه شوی که خداوند وجود دارد .
..البته نه صد در صد ولی به نظرم جمله در خور تفکریست
ai1olpdbsxeksj0zd3jd.gif
 
اعتقاد یعنی آرامش از بودن هدف و دعا کردن و دریافت انرژی مثبت ..
حتی اگر تلقین باشد ..زندگی شما را زیبا خواهد کرد
با افراد بی اعتقاد همکلام شدن تنها انسان را به سمت پوچی و مرگ تدریجی سوق می دهد .
 
56jek954ol8nzcywrc1.gif
12   - زمان اندکی را به خودتان اختصاص دهید شاید تنها 10 دقیقه ..
برای تجدید قوا ...هیچ کاری نکنید فقط عمیق و آرام نفس بکشید
و چشمانتان را ببندید و به صدای تنفس خود گوش دهید ..
56jek954ol8nzcywrc1.gif
56jek954ol8nzcywrc1.gif
 
13 -  یه وقت هایی لازم است به خودمان بخندیم ..
دقیقا عید امسال بود ..من لازانیا درست کرده بودم .بعد از شام قبل از این
 که آماده شستن ظرف ها بشم ظرف کثیف لازانیا از دستم افتاد و شکست .
در اون زمان تنها به خودم می خندیدم ..میدونید چرا؟/چون شستن ظرف پیرکس
 لازانیا کار سختی هست و خوشحال بودم که این ظرف قبل از شستن شکست نه بعد از اون ...
 
56jek954ol8nzcywrc1.gif
14 -    همیشه احتمال شکست وجود دارد و هرگز نمیدانید کدام قسمت از تلاشتان نتیجه خواهد داد
برای به وجود آمدن یک درخت سیب کاشت 100 دانه لازم است تا یک یا دو عدد به بار بنشیند .
.بعضی از کارها را بدون چشم داشت و تنها به خاطر دلتان انجام دهید مثل 98 دانه ای
 که ثمری نداشت هر چند که باعث اطمینان خاطر باغبان از ثمر بخش بودن کِشت است .
56jek954ol8nzcywrc1.gif
 
15  -  هیچ گاه احساستان را سرکوب نکنید .آن ها را به شیوه ی درستی ابراز کنید .
.حتی در زمان عصبانیت فقط تا 10 بشمارید تا کاری نکنید که بعد ها پشیمان  شوید .
از کسانی که برای شما کاری انجام می دهند تشکر کنید ..
اگر کسی را دوست دارید به او بگویید
چه اشکالی دارد صبح قبل از رفتن به سر کار پدر و مادرتان را در آغوش بگیرید
میدونین با این کار چه روز زیبایی را برای آنها رقم زده اید؟
 
56jek954ol8nzcywrc1.gif
 
16   - این هنر را که چه زمانی باید از موضوع یا شخصی خود را کنار بکشید.در خود پرورش دهید ...
اگر ارتباط و پیوند شما با کار و یا با کسی در حال کمرنگ شدن و تمام شدن و متضرر شدن شما  است
 به جای این که به خودتان با ادامه آن صدمه بزنید یاد بگیرید که آن را کنار بگذارید.
56jek954ol8nzcywrc1.gif
556ta39a5360xlh98t9s.gif                                                                                                 

:: بازدید از این مطلب : 822
|
امتیاز مطلب : 28
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : جمعه 24 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

رفتیم بلیت کانادا بگیریم زنه میگه سیاحتیه؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ زیارتیه میخوام برم امامزاده سید ریچارد


رفتیم سر خاک یکی از فامیلامون ساکت نشستیم پسر خاله ام میگه ساکتی!!! پــــ نه پـــــــ بلند شم برات سیا نرمه نرمه رو بخونم 


یارو عکسمو دیده میگه:اااا دماغ خودته این؟ 
پـَـَــــ نــه پـَـَــــ دماغ اجدادمه که بینی به بینی، نسل به نسل منتقل شده الان رسیده به من!!!!


با دوستم رفتیم تو یه مغازه ی شلوغ که عسل طبیعی میفروشه؛ نوبت ما که میشه طرف میگه:شمام عسل میخواین!؟ ، پـَـَـــ نــه پـَـَـــ دوتا زنبوریم اومدیم استخدام شیم 


تو بهشت زهرا دنبال قبر یکی می گشتیم. یه ادم خوشحال اومده داره با ما رو سنگ قبرا رو می خونه. بعد میگه دنبال قبر کسی می گردین؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ دستیار عزرائیلم اومدم ببینم کسی زود تر از موقع نمرده باشه


زنگِ خونه رو میزنم مامانم میپرسه میخای‌ بیایی تو ؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ می‌خوام ببینم اف ف سالمه یا نه


صبح رفتم کنکور بدم .مراقب میگه تو هم اومدی کنکور بدی؟ پـَـَـ نه پـَـَـ اومدم اینجا برم دسشویی 


ماشینم بنزین تموم کرد وسط جاده, واستادم دم جاده یکی 2 لیتر بنزین از ماشینش بهم بده که فقط خودمو برسونم به یه پمپ بنزینی, یکی زد بقل گفت آقا بنزین برای ماشینت می خوای؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام باهاش خودمو آتیش بزنم 


رفتیم پایگاه انتقال خون میگه شمام اومدین خون بدین؟پـــ نه پــ ما پشه ایم اومدیم مهمونی...!!! 


ساعت 5-4 صبح زنگ زده..گوشی رو برداشتم به زور دارم جواب میدم..میگه خواب بودی؟؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ داشتم سر گلدسته ی مسجد محلمون اذان میگفتم صدام گرفته 


خونمون رو عوض کردیم به بابام میگم کی واسه خونه خط میگیری؟
میگه خط تلفن؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ خط نستعلیق روزی دوبار هم از روش بنویسیم .



:: بازدید از این مطلب : 596
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : جمعه 24 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal


 

سلام صبح بخیر

کلمه ی «من نمی توانم» بمنزله ی یک کوچه ی بن بست و کلمه ی « نه» مانند انتهای خط است .
«بله»  کلمه زیبایی است که درهای بسته را بروی شما می گشاید.

صحبت شروع کار است .اندیشیدن نصف راه حل وبقیه کارها از طریق کوشش وعمل انجام پذیر است .

غم را فرو ندهید بلکه بیرون بریزید چون حرمان پس از مدتی از شما تاوان میگیرد .بیماری جسمی وروحی.

بالاترین نیاز انسان ، غلبه بر تنهایی و رها شدن از زندان بی کسی است .

بجای چرا گفتن های زیاد ،سوال کردن را کنار بگذارید و شروع به زندگی کردن در میان جوابها کنید .

اقلیمی به نام «حیات» و سرزمین دیگری به نام « مرگ » وجود دارد .پلی که این دو را بهم متصل میکند « عشق » نام نهاده شد .

اگر زمانی به یکدیگر نیاز داریم آن روز همین امروز وهمین لحظه است .


:: بازدید از این مطلب : 755
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : جمعه 24 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal
ستون فقرات شما ٦ دشمن دارد

Join Gevo Group


١) شکم بزرگ:

در این حالت، چون تعادل انحنای کمری یا لوردوز به هم می‌خورد ستون مهره‌ها ناچار است انحنای مهره‌های سینه‌ای یا کیفوز را بیشتر کند و همین امر به گودی زیاد کمر، قوز پشتی و بر هم خوردن راستای قرار گرفتن سر و انحنای گردنی منجر می‌شود و درد ایجاد می‌شود.

 

٢) بد خوابیدن:

وقتی اصول صحیح خواب را رعایت نمی‌کنید می‌بینید که صبح روز بعد از شدت درد قادر به بلند شدن نیستید. بهتر است به پهلو بخوابید و بالش شما فاصله شانه تا سر را پر کند. اگر به پشت بخوابید، قوس گردنی شما در صورت مناسب نبودن بالش به جای تمایل به عقب، به جلو می‌آید و آرتروز گردنی و درد ایجاد می‌شود. بدون بالش خوابیدن یا بالش کوتاه همان‌قدر بد هستند که انتخاب بالش بلند. دمر هم نخوابید و اگر مجبورید یک بالش زیر شکم و لگن خود بگذارید تا گودی کمرتان زیاد نشود و محل اتصال مهره آخر کمر به باسن دردناک نشود. تشک شما نباید زیادی نرم یا زیادی سفت باشد.

 

٣) بغل کردن بچه‌ها:

بستن حامل‌هایی که بچه‌ها را در آن می‌گذارید به ستون مهره شما فشار می‌آورد. اگر می‌خواهید فرزندتان را بغل کنید او را به پهلو تکیه بدهید، یعنی یک پایش جلو و پای دیگر بچه عقب باشد تا وزن او به پهلویتان وارد شود.

 

٤) نشستن چهار زانو یا دو زانو:

وقتی چهار زانو یا دو زانو می‌نشینید باعث تخریب غضروف خود می‌شوید. روی صندلی استاندارد بنشینید و زاویه ١٢٠ درجه را رعایت کنید. قوز به جلو (زاویه کمتر از ٩٠) و یا عمود نشستن راستاها را به هم می‌زند و بدن ما سعی می‌کند به عضلات منطقه فشار بیاورد تا در حد ممکن راستاهای طبیعی را حفظ کنند و همین عامل، درد را به وجود می‌آورد. پا، باسن، پشت و کتف شما باید نقاط تماس هنگام نشستن صحیح باشند.

 

٥) ایستادن طولانی:

معمولا به دلیل وجود شکم برآمده در چاق‌ها و یا عضلات ضعیف کمری در لاغرها و از همه بدتر عدم رعایت اصول صحیح ایستادن، به دنبال طولانی ایستادن دردها شروع می‌شوند. وقتی می‌ایستید باید یک پا جلوتر از دیگری باشد و پای دیگر ١٥ سانتی‌متر بالاتر باشد تا فشار وزن‌تان عملا تقسیم شود. پاها را مرتب با حفظ همین ١٥ سانتی‌متر از زانو خم کنید تا لوردوز کمری زیاد نشود و درد و خستگی به وجود نیاید. در بعضی مشاغل، داشتن زیرپایی الزامی است.

 

٦) بلند کردن جسم سنگین:

رعایت اصول بلند کردن اجسام مهم است. جسم را با دست بگیرید. یک پا اهرم و پای دیگر جلو باشد. دست‌ها به بدن چسبیده باشد و از راستای دست‌ها نیرو بگیرید نه از کمرتان.



:: بازدید از این مطلب : 598
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : جمعه 24 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

زمانی یک نفر نوشت : اگر زورقی روانه نکرده ای ، بیهوده ننشین تا حامل عشقت از راه برسد . می دانم ، بین ما بسیار هستند کسانی که تصمیم گرفته اند منتظر عشق بمانند با این باور که شاهزاده ای روز موعود بیاید.شاید برای معدود گروهی خوش اقبال این اتفاق بیافتد ولی برخی از ما تا ابد منتظر خواهیم ماند وآدمهایی خواهیم شد کج خیال تلخ کام وبیمناک از عشق . در حالی که تو خودت را کنار کشیده ای و هیچ بروز نمی دهی   هیچ کس فکرت را نمی خواند .بعضی وقتها آدم باید حرفش رابلند بزند و یا لااقل اشاره ای کند.             

اگر می خواهیم پیام عاشقانه مان دریافت شود ، باید آن را مخابره کنیم ، اگر می خواهیم چراغی را روشن نگاه داریم ،باید مدام در آن نفت بریزیم . 

 
مادر ترزا



:: بازدید از این مطلب : 744
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : جمعه 24 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal
رنگها و طرحهای مد از کجا می آیند؟



 


 

 

 

 

 

 
01.jpg
02.jpg
03.jpg
04.jpg
05.jpg
06.jpg
07.jpg
08.jpg
09.jpg
10.jpg
11.jpg
12.jpg
13.jpg
14.jpg
 


:: بازدید از این مطلب : 738
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : جمعه 24 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal
این آزمون برای ارزیابی خستگی شما طراحی شده است

 




موارد زیر را در نظر بگیرید

1-آزمون را شوخی نگیرید

2-بعد از پایان آزمون پاسخهای خود را مرور کنید

3-به راههایی فکر کنید که مسیر زندگیتان را در جهت مثبت تغییر دهد

اگر پاسخ سوال همیشه صحیح است 3 امتیاز
اگر پاسخ سوال اغلب صحیح است 2 امتیاز
اگر پاسخ سوال بعضی مواقع صحیح است 1 امتیاز
اگر پاسخ سوال هرگزصحیح  نیست 0 امتیاز بدهید

وحالا به سوالات پاسخ دهید
1-نگاه من خسته وکسل است
2-پاهای من خسته است
3-کارهایی را که دوست ندارم ودلم نمی خواهد انجام دهم ،انجام می دهم
4-خواب آلود هستم
5-حواس من به سادگی پرت می شود
6-تمام بدنم خسته است
7-با عجله غذا می خورم
8-بسادگی نگران می شوم
9-نسبت به زندگی احساس بی میلی وبی رغبتی دارم
10-به زحمت حرکت می کنم
11-بیشتر کار دیگران را انجام میدهم تا کار خودم
12-در وسط روز حتما باید مدتی دراز بکشم
13-به آن اندازه که می خواهم اتکاء به نفس ندارم
14-سر درد دارم
15-بعضی مواقع تاریخ کارهای مهم یا قرارهایم را فراموش می کنم
16-فرصت ورزش کردن ندارم
17-وقتی می کوشم در مورد کاری تمرکز یا تفکر کنم دچار سر گردانی و گیجی می شوم
18-هنگام ایستادن احساس سرگیجه می کنم
19-صبر و طاقت من خیلی کم است و بسیار کم حوصله هستم
20-در محل کار بیش از یک ساعت اضافه کاری می کنم


اگر امتیاز شما بین 5-15 است

شما خیلی خوب زندگی می کنید.شما در معرض خطر جدی وخستگی فراوان که زندگیتان را تحت تأثیرقرار دهد نیستید


اگر امتیاز شما بین 16-30 است

باید سعی کنید تا خستگی را از خود دور کنید.تغییراتی در زندگی و عادات خود بدهید تا از خستگی زیادی که اکنون با آن مواجه هستید

رهایی یابید


اگر جمع امتیازات شما بین 31-45 است

در وضعیتی بحرانی هستید و باید گفت در مرز خطر قرار دارید.بی درنگ از همین حالا از خود مراقبت کنید.ترک عادات سخت است

اما سعی کنید. خستگی بیش از اندازه بدون شک شما را بیمار خواهد کرد .




:: بازدید از این مطلب : 610
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : جمعه 24 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal
هفت جا ، نفس خویش را حقیر دیدم
 

نخست : هنگامی که به پستی تن می­داد تا بلندی یابد
 
دوم : آنگاه که در برابر از پا افتادگان ، می­پرید
 
سوم : آنگاه که میان آسانی و دشوار مختار شد و آسان را برگزید
 
چهارم : آنکه گناهی مرتکب شد و با یادآوری اینکه دیگران نیز همچون او دست به گناه می­زنند ، خود را دلداری داد
 
پنجم : آنگاه که از ناچاری ، تحمیل شده‌ای را پذیرفت و شکیبایی‌اش را ناشی از توانایی دانست
 
ششم : آنگاه که زشتی چهره‌ای را نکوهش کرد ، حال آن که یکی از نقاب‌های خودش بود
 
هفتم : آنگاه که آوای ثنا سرداد و آن را فضیلت پنداشت


:: بازدید از این مطلب : 619
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : جمعه 24 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal
اگر یکبار دیگر به دنیا می آمدم ...



اگر یکبار دیگر به دنیا می آمدم ،می کوشیدم اشتباهات بیشتری مرتکب شوم 

اگر یکبار دیگر به دنیا می آمدم ، بیشتر استراحت می کردم، نرمش بیشتری از خود نشان می دادم و می کوشیدم احمق تر از گذشته باشم .

 آگاهی ام از دنیا بسیارکم بود و همان کم را خیلی جدی تلقی می کردم

اگر یکبار دیگر به دنیا می آ مدم، دیوانگی بیشتری میکردم، ازفرصت ها حد اکثر استفاده را می جستم  ، سفرهای بیشتری می رفتم ، از کوههای بیشتری بالا می رفتم، در رودخانه های زیاد تری شنا میکردم ، غروب های آفتاب بیشتری را تماشا میکردم .


اگر یکبار دیگر به دنیا می آمدم ...


باور کنید شایستگی این را دارید که گاهی لذت هایی را نصیب خود کنید .



اگر تو یکبار دیگر به دنیا می آمدی چه کارهایی میکردی ؟؟؟


:: بازدید از این مطلب : 777
|
امتیاز مطلب : 29
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : جمعه 24 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal


 

اگر کمی و فقط کمی بخواهیم از زندگی لذت ببریم و نگاهمان را کمی بهتر کنیم بسیاری از لذت ها نه وقت زیادی می خواهد و نه پول زیادی. پس منتظر تغییرات زیاد در یک روزی که معلوم نیست کی باشد نباشیم... در کوچک ترین اتفاقات، عظیم ترین تجارب بشر نهفته است. باور کنید...


1. 
گاهی به تماشای غروب آفتاب بنشینیم.

2. 
سعی کنیم بیشتر بخندیم.

3. 
تلاش کنیم کمتر گله کنیم.

4. 
با تلفن کردن به یک دوست قدیمی او را غافلگیر کنیم.

5. 
گاهی هدیه هایی را که گرفته ایم بیرون بیاوریم و تماشا کنیم.

6. 
بیشتر دعا کنیم.

7. 
در داخل آسانسور و راه پله و... با آدم ها صحبت کنیم.

8. 
هراز گاهی نفس عمیق بکشیم.

9. 
لذت عطسه کردن را حس کنیم.

10. 
قدر اینکه پایمان نشکسته است را بدانیم.

11. 
زمزمه کنیم و آواز بخوانیم.

12. 
سعی کنیم با حداقل یک ویژگی منحصر به فرد با بقیه فرق داشته باشیم.

13. 
گاهی به دنیا بالای سرمان خیره شویم.

14. 
با حیوانات و سایر جانداران مهربان باشیم.

15. 
برای انجام کارهایی که ماه ها مانده و انجام نشده در آخر همین هفته برنامه ریزی کنیم!

16. 
از تفکر درباره تناقضات لذت ببریم.

17. 
برای کارهایمان برنامه ریزی کنیم و آن را طبق برنامه انجام دهیم.

18. 
مجموعه ای از یک چیز (تمبر، برگ، سنگ، کتاب و...) را برای خودمان جمع آوری کنیم.

19. 
در یک روز برفی با خانواده آدم برفی بسازیم.

20. 
گاهی در حوض یا استخر شنا کنیم، البته اگر کنار ماهی ها باشد چه بهتر.

21. 
گاهی از درخت بالا برویم.

22. 
احساس خود را درباره زیبایی ها به دیگران بگوییم.

23. 
گاهی کمی پابرهنه راه برویم!

24. 
بدون آنکه مقصد خاصی داشته باشیم پیاده روی کنیم.

25. 
گاهی نیمه شب ها از خواب بیدار شویم و از خدا به خاطر نعمت هایش تشکر کنیم.

26. 
در جلوی آینه بایستیم و خودمان را تماشا کنیم.

27. 
سعی کنیم فقط نشنویم، بلکه به طور فعال گوش کنیم.

28. 
رنگ ها را بشناسیم و از آنها لذت ببریم.

29. 
وقتی از خواب بیدار می شویم، زنده بودن را حس کنیم.

30. 
زیر باران راه برویم.

31. 
کمتر حرف بزینم و بیشتر گوش کنیم.

32. 
قبل از آنکه مجبور به رژیم گرفتن بشویم، ورزش کنیم و مراقب تغذیه خود باشیم.

33. 
چند بازی و سرگرمی مانند شطرنج و... را یاد بگیریم.

34. 
اگر توانستیم گاهی کنار رودخانه بنشینیم و در سکوت به صدای آب گوش کنیم.

35. 
هرگز شوخ طبعی خود را از دست ندهیم.

36. 
احترام به اطرافیان را هرگز فراموش نکنیم.

37. 
به دنیای شعر و ادبیات نزدیک تر شویم.

38. 
گاهی از دیدن یک فیلم در کنار همه اعضای خانواده لذت ببریم.

39. 
تماشای گل و گیاه را به چشمان خود هدیه کنیم.

40. 
از هر آنچه که داریم، خود و دیگران استفاده کنیم، ممکن است فردا دیر باشد


:: بازدید از این مطلب : 899
|
امتیاز مطلب : 34
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : جمعه 24 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

من در میان موجودات از گاو خیلی می‌ترسم. زیرا عقل ندارد و شاخ هم دارد !
(**ابن سینا**)

لشکر گوسفندان که توسط یک شیر اداره می‌شود، می‌تواند لشکر شیران را که توسط یک گوسفند اداره می‌شود، شکست دهد**.
((**نارسیس**))

**مدتها پیش آموختم که نباید با خوک کشتی گرفت، خیلی کثیف می‌‌شوی و مهم‌تر آنکه خوک از این کار لذت می‌برد**.
"**جورج برنارد شاو**"


**آدمی اگر فقط بخواهد خوشبخت باشد به زودی موفق میگردد ولی او می خواهد خوشبخت تر از دیگران باشد و این مشکل است زیرا او دیگران را خوشبخت تر از انچه هستند
تصور میکند**.
(**مونتسکیو**)

**
**خود فریبی به این صورت بیان شده است که انگار روی وزنه‌ای ایستاده‌اید تا خود را وزن کنید، در حالی که شکم‌تان را تو داده‌اید**.
**چارلز استیون هامبی**

**
**بهتر است که در این دنیا فکر کنم خدا هست و وقتی به دنیای دیگر رفتم بدانم که نیست . و این بسیار بهتر از این است که در این دنیا فکر کنم خدا نیست و در آن
دنیا بفهمم که هست**.
**آلبر کامو**

**جهان سوم جایی است که هر کسی بخواهد مملکتش را آباد کند، خانه‌اش خراب می‌شود و هر کسی بخواهد خانه‌اش آباد باشد باید در تخریب مملکتش بکوشد**.
**پروفسور حسابی**

**هر شکلی از حکومت محکوم به نابودی با افراط در همان اصولی است که بر آن بنا نهاده شده است**
"**ویل دورانت**"*
**
*


*
*وقتی داری بالا میری مهربان باش و فروتن، چون وقتی که داری سقوط میکنی از ***
* **کنار همین آدمها رد میشی *



:: بازدید از این مطلب : 710
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : جمعه 24 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal


 

آموخته ام که
با پول می شود خانه خرید ولی آشیانه نه،
رختخواب خرید ولی خواب نه،
ساعت خرید ولی زمان نه،
می توان مقام خرید
ولی احترام نه،
می توان کتاب خرید ولی دانش نه
، دارو خرید ولی سلامتی نه
، خانه خرید ولی زندگی نه و
بالاخره ، می توان
قلب
خرید، ولی عشق را نه.
 
آموخته ام ... که تنها کسی که مرا در زندگی شاد می کند کسی است که به من می گوید: تو مرا شاد کردی
آموخته ام ... که مهربان بودن، بسیار مهم تر از درست بودن است
آموخته ام ... که هرگز نباید به هدیه ای از طرف کودکی، نه گفت
آموخته ام ... که همیشه برای کسی که به هیچ عنوان قادر به کمک کردنش نیستم دعا کنم
آموخته ام ... که مهم نیست که زندگی تا چه حد از شما جدی بودن را انتظار دارد، همه ما احتیاج به دوستی داریم که لحظه ای
با وی
به دور از جدی بودن باشیم
آموخته ام ... که گاهی تمام چیزهایی که یک نفر می خواهد، فقط دستی است برای گرفتن دست او، و قلبی است برای فهمیدن وی
آموخته ام ... که راه رفتن کنار پدرم در یک شب تابستانی در کودکی، شگفت انگیزترین چیز در بزرگسالی است
آموخته ام ... که زندگی مثل یک دستمال لوله ای است، هر چه به انتهایش نزدیکتر می شویم سریعتر حرکت می کند
آموخته ام ... که پول شخصیت نمی خرد
آموخته ام ... که تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زندگی را تماشایی می کند
آموخته ام ... که خداوند همه چیز را در یک روز نیافرید. پس چه چیز باعث شد که من بیندیشم می توانم همه چیز را در یک روز به
دست بیاورم
آموخته ام ... که چشم پوشی از حقایق، آنها را تغییر نمی دهد
آموخته ام ... که این عشق است که زخمها را شفا می دهد نه زمان
آموخته ام ... که وقتی با کسی روبرو می شویم انتظار لبخندی جدی از سوی ما را دارد
آموخته ام ... که هیچ کس در نظر ما کامل نیست تا زمانی که عاشق بشویم
آموخته ام ... که زندگی دشوار است، اما من از او سخت ترم
آموخته ام ... که فرصتها هیچ گاه از بین نمی روند، بلکه شخص دیگری فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد
آموخته ام ... که آرزویم این است که قبل از مرگ مادرم یکبار به او بیشتر بگویم دوستش دارم
آموخته ام ... که لبخند ارزانترین راهی است که می شود با آن، نگاه را وسعت داد


:: بازدید از این مطلب : 692
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : جمعه 24 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal
راهکارهایی برای تنبیه بچه های شیطون



 
i378056_6juxfa3dco0lk9imry1a.jpg

i378055_51zevxfk0o9v2tyxatju.jpg

i378054_ibozs3rxhwcdkgurdf.jpg

i378053_whpwyjmdlxsa9j222i.jpg


:: بازدید از این مطلب : 856
|
امتیاز مطلب : 31
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : جمعه 24 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

برای طرح یه شکایت رفتم کلانتری طرف می گه از کسی شکایت دارین ؟ 
پـَـَـ نــه پـَـَــــ
اومدم فرار مایکل اسکافیلد رو از فاکس ریور گزارش کنم


تو این گرما که سگ تب میکنه رفتم سوپر مارکت میگم یه ایستک بدید یارو میگه خنک باشه؟ 
پـَـَـ نــه پـَـَــــ گرم بده میریزم تو نعلبکی خنک بشه!


میگه امتحانِ چی داری؟؟؟میگم وصایا,,,میپرسه وصایای امام؟؟؟
پـَـَـ نــه پـَـَــ... وصایای الیزابت تیلور ...


بعد از چهار ساعت از کنکور تو هوا 40 درجه اومدم خونه خواهرم میگه خسته ای؟اگه نیستی منو ببر یه جایی میخوام خرید کنم
پـَـَـ نــه پـَـَــ. نه خسته نیستم تو جلسه کنکور لحاف دشک انداخته بودم داشتم قلیون میکشیدم


داریم لوازم میزاریم توی ماشین که بریم مسافرت
همسایمون میگه دارید میرید مسافرت؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ قراره از امشب توی ماشین زندگی کنیم


به مامانم میگم قوری کجاست ؟ میگه میخوای چای بخوری ؟
پــَ نه پــــــَ میخوام دست بکشم روش شاید غولی چیزی ازش درومد!!!!!!


رفتم فروشگاه میگم سیخ داری؟ 
میگه برا کباب؟
پ ن پ برا خاروندن دیافراگمم از تو دهنم می خوام


کارت سوخت ماشینو برداشتم دارم میرم بابام میگه میری بنزین بزنی؟؟؟ . . .پـَـَـ نــه پـَـَــ میرم آب هویچ بریزم تو باکش نور چراغاش زیاد شه


مرغ عشقم مرده و درحالی كه پاهاش روبه بالاس افتاده كف قفس. دوستم اومده می گه : اِ مرغ عشقت مرد؟ بهـــش گفتم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ كمر درد داشته دكتر گفته باید طاق باز دراز بكشه كف قفس


ماشین رو بردم سرویس ، میگم فـــیلترش هم بذار ، میگه فـــلتر هوا؟
پ نه پ فیلتــر شکن بذار ماشین شبا بتونه بیاد فیسبوک


یارو تو مترو داره چراغ قوه میفروشه، صداش کردم اومده میگه چراغ قوه میخوای؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ یه لقمه میرزاقاسمی آوردم واسه ناهارم تنهایی نمی چسبید گفتن بیای باهم بخوریم 


داداشم گفت چرا بال بال میزنی؟چیزی پرید تو گلوت؟گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ دارم خودم رو آماده پروار میکنم 


به دوستم میگم ببین تن ماهی تاریخ انقضاش کیه؟ میگه یعنی تاریخ خراب شدنش؟ گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ تاریخ عروسی ننه بابای ماهی اس میخوام واسشون جشن سالگرد بگیرم 


تو آشپزخونه استکان و قندون از دستم افتاد شکست با صدای خفن.مامان اومده میگه چیزی شکوندی؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ شیشه ی نازک تنهایی دلم بود منتها صداش رو گذاشتم رو اکو حال کنین


بنده خدا چاقو خورده در حد بنز داره ازش خون میره بردیمش اورژانس پرستار میگه اوردین بستری کنین؟ 
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اوردیم خون بده بریم


کله صبحی رفیقم میخواست بیاد درس بخونیم بهش زنگ زدم گفتم دوتا نونم بگیر بیار 
گفت واسه صبونه؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ واسه ذخیره سازی تو روزای سخت زمستون


خواهرم از بیرون میاد خونه..میبینه پشت سیستمم...میگه کامپیوتر روشن کردی؟؟؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ دکتر گفته بشین جلوی مانیتور خاموش زل بزن بهش واسه چشات خوبه...! 


میری مسجد وضو بگیری تا نماز بخونی میبینی یه آقایی میرسه میگه پسر جان وضو میگیری میگی پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام قزل الا صید كنم 


نون بربری خریدم همسایمون منو دیده میگه نون بربریه؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ ماشین جدیدمه طرح بربری تولید شده


تو لباس فرم منو دیده میگه سربازی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــ عضو سیاه لشگر سریال مختارم محل فیلم برداری رو گم کردم


ساعت 7 صبح رفتم برا امتحان دانشگاه نگهبانه میپرسه امتحان داری؟ میگم پــَ نه پــَ اومدم خمیر بگیرم بدم دست نونوا


در پارکینگ و باز کردم برم تو یارو اومده جلوش پارک کرده میگه می خوای بری تو؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ درو باز کردم هوای کوچه عوض شه


تو هواپیما نشستم دارم دعا می خونم بغل دستیم می گه دعا می کنی سالم برسی؟ 
پـَـَـ نــه پـَـَــــ دوست دارم صحنه سقوط هواپیما رو از نزدیک ببینم دعا می کنم سقوط کنیم


از بالا در دارم میام تو خونه بابام از راه رسید میگه باز تو کلید یادت رفت؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ دارم آمادگی جسمانیمو تست میکنم امشب میخوایم بریم سرقت!!!


یکی‌ زنگ زده میگه شما فرشادین میگم نه میگه پس اشتباه گرفتم؟ پـَـَـ نــه پـَـَـــ من فرشادم صدای تورو شنیدم الزایمرگرفتم یادم نیست !!!


زنه شیکمش اومده جلو ، رفیق ما میپرسه این حامله س؟؟ پـَـَـ نــه پـَـَـ این زن آقا گرگه اس، شنگول رو خودش خورده، منگول رو داده شوهرش


تا کمر رفتم تو موتور ماشینم که ببینم چه مرگشه ، رفیقم اومده میگه 
داری تعمیرش میکنی ؟
پــــ نه پـــــ دارم با گِیج روغن درد و دل میکنم !!


اومده از خواب بیدارم کرده میگه خوابی ؟ 
پـــــ نه پــــ دوستم چشم گذاشته منم رفتم زیر پتو قایم شدم نصف شبی


حسینی بای دست پسره رو گرفته میگه با یاد چی میری کنکور بدی؟پسره میگه با یاد خدا.....پـَـَـ نــه پـَـَــــ بگه به یاد دوست دخترم میرم سر جلسه 


با دوستم رفتیم دکتر واسه عمل بینیش دکتر میگه میخوای بینیتو کوچیک کنی؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدیم بکوبیمش 3 طبقه بسازی!!! 


کامپیوترم یه ویروس گرفته بود رفتم کلی پول آنتی ویروس اورجینال دادم بعد سه ساعت اسکن ویروسه رو پیدا کرده پیغام داده:
آیا مطمئن هستید که می خواهید این ویروس را حذف کنید؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام ازش نگهداری کنم بزرگ بشه، بشه عصای دستم نور چشام


:: بازدید از این مطلب : 645
|
امتیاز مطلب : 29
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : جمعه 24 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal
ثروتمند زندگی کنیم

وقتی که نوجوان بودم، یک شب با پدرم در صف خرید بلیط سیرک ایستاده بودیم.جلوی ما یک خانواده پرجمعیت ایستاده بودند.به نظر می رسید پول زیادینداشتند.شش بچه که همگی زیر دوازده سال بودند، لباس های کهنه ولی در عین حالتمیـز پوشیده بودنـد.بچه ها همگی با ادب بودند.دوتا دوتا پشت پدر و مادرشان، دست همدیگر را گرفته بودند و با هیجان درمورد برنامه ها و شعبده بازی هایی که قرار بود ببینند، صحبت می کردند.مادر بازوی شوهرش را گرفته بود و با عشق به او لبخند می زد.وقتی به باجه بلیط فروشی رسیدند، متصدی باجه از پدر خانواده پرسید: چندعدد بلیط می خواهید؟پدر جواب داد: لطفاً شش بلیط برای بچه ها و دو بلیط برای بزرگسالان.متصدی باجه، قیمت بلیط ها را گفت. پدر به باجه نزدیکتر شد و به آرامیپرسید: ببخشید، گفتید چه قدر؟!متصدی باجه دوباره قیمت بلیط ها را تکرار کرد.پدر و مادر بچه ها با ناراحتی زمزمه کردند.معلوم بود که مرد پول کافی نداشت.حتماً فکر می کرد که به بچه های کوچکش چه جوابی بدهد؟ناگهان پدرم دست در جیبش برد و یک اسکناس بیست دلاری بیرون آورد و رویزمین انداخت.بعد خم شد، پول را از زمین برداشت، به شانه مرد زد و گفت: ببخشید آقا،این پول از جیب شما افتاد!مرد که متوجه موضوع شده بود، همان طور که اشک از چشمانش سرازیر می شد،گفت: متشکرم آقا.مرد شریفی بود ولی درآن لحظه برای اینکه پیش بچه ها شرمنده نشود، کمکپدرم را قبول کرد...بعد از این که بچه ها داخل سیرک شدند، من و پدرم از صف خارج شدیم و بهطرف خانه حرکت کردیم...بهتر است ثروتمند زندگی کنیم تا اینکه ثروتمند بمیریم.



:: بازدید از این مطلب : 827
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : جمعه 24 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal
آبمیوه ای مخصوص زنان


این آب میوه برای زنان بسیار موثر است، آیا علت را می دانید، آیا این میوه را می شناسید؟

پژوهشگران می گویند نتایج تحقیقات نشان می دهد می توان با استفاده از آب میوه های قرمز دانه دار به خصوص انار موجب افزایش قدرت بدن در مبارزه با رشد سرطان سینه شد.
مطالعات جدید نشان می دهد: مصرف میوه های قرمز رنگ از رشد سلول های سرطانی جلوگیری می کند. در این مطالعه زمانی که مصرف آب انار را ارزیابی کردند، مشخص شد: این ماده به دلیل وجود آنتی اکسیدان به مقدار زیاد می تواند به عنوان راهی برای مبارزه و جلوگیری از سرطان سینه باشد.
بیش از ۷۵ درصد از همه موارد سرطان سینه با استروژن تغذیه می شوند و سالانه حدود ۴۰۰ هزار زن در سراسر جهان جان خود را بدین طریق از دست می دهند.
بر این اساس محققان دانشگاه اوهایو روی مزایای انار در مبارزه با سرطان سینه متمرکز شدند.
این گروه دریافتند: میوه های قرمز دارای آب و دانه به طور طبیعی یک نوع ماده شیمیایی به نام «اسید الاجیک» تولید می کنند که به نظر می رسد برای جلوگیری از رشد سلول های سرطان در بافت های سینه مفید باشد.
طبق این گزارش، محققان مدتی است در خصوص آنتی اکسیدان های موجود در انار و قدرت آن برای مبارزه با سرطان سینه همانند مزایای سلامتی این میوه برای قلب مطالبی ارائه کرده اند.
در آزمایشگاه محققان روی آنزیم روماتاس که نقش کلیدی در تولید استروژن و توسعه رشد سرطان سینه و اثرات ده ها ترکیب موجود در انار که با مبارزه با سرطان سینه مرتبطند، مطالعه کردند.
به طور کلی محققان اظهار داشتند: با استفاده از آب میوه های قرمز دانه دار به خصوص انار می توان به مبارزه با رشد سرطان سینه پرداخت.
آب انار سرشار از نوعی ماده آنتی اکسیدان است و همین ماده انار را در صدر میوه های دارای آنتی اکسیدان از قبیل زغال اخته، پرتقال و انگور قرار داده است.
پژوهشگران دانشگاه کالیفرنیای آمریکا معتقدند، میزان آنتی اکسیدان آب انار که به فنولیک موسوم است، از انواع چای سبز و زیتون سیاه نیز به مراتب بیشتر است.
براساس پژوهش این محققان آب انار دست کم ۲۰ درصد بیش از دیگر آب میوه ها دارای خواص آنتی اکسیدان است.


:: بازدید از این مطلب : 836
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : جمعه 24 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

رفتم میوه فروشی میگم گلابی میخوام, میگه گلابی رسیده میخوای؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ تخمشو بده ببرم بکارم, که به امید خدا نوم گلابی تازه بخوره


ماشینو روشن کردم راه افتادم میگه درب خودرو باز است میگم توام که فقط همینو بلدی میگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوای بیام واست ببندمش


به هم خونه ام میگم تخم مرغ میخوری ؟ میگه میخوای نیمرو کنی میگم پ ن پ میخوام بشینم روش جوجه بشه کباب کنیم بخوریم


میگم دوستت دارم ،میگه کیو منو؟ میگم اره دیگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ دخترخالمو دوست دارم؟ ،میگه از اول میدونستم اونو دوست داری


رفته بودیم مکه یه پیر مرد که کاروانه ما بود مثلا میخواست سر صحبت باز کنه مخمون به کار بگیره ازم پرسید پسرم واسه زیارت خدا اومدی؟... گفتم پ ن پ ...اومدم کارایه انتقالیه امام رضارو ردیف کنم بیاد اینجا....


داداشم میره باشگاه،هیکل ساخته گلدونی ... عمه ام بهش میگه پدسوخته واسه دخترا این هیکل ُساختی دیگه ... پـَـَـ نــه پـَـَــــ ...هالی وود نامه داده آرلوند داره بازنشسته میشه.. فقط تو بیا جاش تو فیلما بازی کن... !


رفتیم رستوران ، میگم 2تا جوجه لطفا ،

میگه جوجه کباب؟
گفتم پ نه ازین جوجه رنگیا ، یه قرمز بدین یه سبز


طوطی خریدم
همسایمون میگه: طوطیه؟ میگم نه پ گنجشکه با فتو شاپ درستش کردم!


زنگ زدم میگم :بابا بیا منو گرفتن...
میگه خاک تو سرت گشت ارشاد ؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ مرکز نخبگان ایران



دوستم یه گوشی خریده 400 تومن بهش میگم مموری میخوره؟
میگه پ نه پ نون پنیر چایی شیرین میخوره


یه گله آدم پا شدیم هزار کیلومتر رو رفتیم شمال و برگشتیم بابام در اومده میگه رفته بودید عشق و حال پ ن پ از روی حس وطن دوستی دسته جمعی رفته بودیم لایروبی کف دریای خزر


خواهرزاده های دو قلومو بردم بیرون

طرف اومده میگه دو قلو ان؟
میگم پـَـَـَـ نـَـَـَ پـَـَـَـ
فتوشاپه! ازشون کپی پیست کردیم


پسر همسایمون تو پارک داشت بریک دنس می کرد یکی اومده بعد نیم ساعت تماشا میگه ایشون داره میرقصه؟گفتم:
پـَـَـ نــه پـَـَـــ شربت خاکشیر خورده می خواد ته نشین نشه



:: بازدید از این مطلب : 609
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : جمعه 24 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

این نقاشی برنده 16 جایزه بین المللی شده

 

 

 

غم انگیز ترین نقاشی کشیده شده!!

این نقاشی توسط پسرکی مکزیکی / آمریکایی کشیده شده که از بدو تولد از مادرش ایدز گرفته است .این نقاشی برنده 16 جایزه بین المللی شده و از آن به عنوان نماد در NGO های مبارزه با ایدز استفاده می شودترجمه متن تصویر

I have Aids , please hug me ,I cannot make you sick
من مبتلا به ایدز هستم ، لطفا مرا در آغوش بگیرید ، من شما را بیمار نمی کنم



:: بازدید از این مطلب : 628
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : جمعه 24 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal


 

http://www.mardoman.net/files/articles//71773015.jpg

ادبیات آقایون هنگام زمین خوردم خانوم ها:

دوران نامزدی:

الهی بمیرم چیزیت که نشد

1سال بعدازدواج:

عزیزم بیشترمواظب باش

3سال بعد ازدواج:

مگه کوری جلوپاتونگاه کن

@};-@};-@};-

5سال بعدازدواج:

آخیش دلم خنک شد



:: بازدید از این مطلب : 612
|
امتیاز مطلب : 31
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : جمعه 24 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

عکسهای طنز و بامزه

 

 

 

 

 





















































































































:: بازدید از این مطلب : 719
|
امتیاز مطلب : 34
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : پنج شنبه 23 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal
زود قضاوت نکن
-large;font-family:tahoma;">

مرد مسنی به همراه پسر ٢۵ ساله‌اش در قطار نشسته بود. در حالی که مسافران در صندلی‌های خود نشسته بودند، قطار شروع به حرکت کرد.

به محض شروع حرکت قطار پسر ٢۵ ساله که کنار پنجره نشسته بود پر از شور و هیجان شد. دستش را از پنجره بیرون برد و در حالی که هوای در حال حرکت را با لذت لمس می‌کرد فریاد زد: پدر نگاه کن درخت‌ها حرکت می‌کنن. مرد مسن با لبخندی هیجان پسرش را تحسین کرد.

کنار مرد جوان، زوج جوانی نشسته بودند که حرف‌های پدر و پسر را می‌شنیدند و از حرکات پسر جوان که مانند یک کودک ۵ ساله رفتار می‌کرد، متعجب شده بودند.

ناگهان جوان دوباره با هیجان فریاد زد: پدر نگاه کن دریاچه، حیوانات و ابرها با قطار حرکت می‌کنند.

زوج جوان پسر را با دلسوزی نگاه می‌کردند.

باران شروع شد چند قطره روی دست مرد جوان چکید.

او با لذت آن را لمس کرد و چشم‌هایش را بست و دوباره فریاد زد: پدر نگاه کن باران می‌بارد،‌ آب روی من چکید.

زوج جوان دیگر طاقت نیاورند و از مرد مسن پرسیدند: ‌چرا شما برای مداوای پسرتان به پزشک مراجعه نمی‌کنید؟

مرد مسن گفت: ما همین الان از بیمارستان بر می‌گردیم. امروز پسر من برای اولین بار در زندگی می‌تواند ببیند 



:: بازدید از این مطلب : 958
|
امتیاز مطلب : 28
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : پنج شنبه 23 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal


 

میگن هر روز باید یک سیب خورد چون آهن داره،
یک موز خورد چون پتاسیم داره، پرتقال هم خورد چون ویتامین C داره، و یک فنجان هم چای سبز بدون شکر نوشید  برای پیش گیری از دیابت.
 
هر روز باید دو لیتر آب خورد  .....،
یعنی دوبرابره زمانی كه برای نوشیدن آب صرف کردیم !)
 
 باید هر روز ماست خورد برای اینکه ارگانیزممون نیاز  به 
۱۱۴- ن   L CASSEI كه هیچکس نمیدونه چه جانوریه ولی به نظر میرسه كه اگر یک میلیون ونیم (؟) از این آنزیمها به بدنمون نرسه شروع به فرسوده شدن میکنیم .
 
روزی  باید یه  آسپیرین خورد برای جلوگیری از سکته و یه  گیلاس
هم  شراب قرمز ( كه  با ز  برای جلوگیری از سکته خوبه ....) و یه گیلاس  هم شراب سفید كه برای سیستم اعصاب مفیده و یه لیوان هم آبجو كه نمیدونم برای چی چی  ????   مفیده ! و اگر همه اینا رو با هم بخوریم ممکنه عامل خونریزی  مغزی بشه ولی جای نگرانی نیست  چون  اگه پیش بیاد اصلا  متوجه  نمیشیم
 هر روز باید کلی  سبزیجات و غلات  فیبر دار بخوریم تا شاید موفق بشیم  مدفوع بکنیم؛ هر روز باید ۴ تا
۶ وعده غذای  سبک بخوریم، وبدون اینکه یادمون بره هر لقمه رو  صد دفه خوب بجویم . اگر حساب کتاب کنیم میبینیم بابت غذا  خوردن  باید  ۵ ساعت  وقت صرف کنیم. و بعد از هر غذا باید دندون هامون رو مسواک بزنیم ، بعد از ماست و
 فیبر  خوردن هم  باید مسواک کنیم ، بعد از سیب هم مسواک کنیم بعد از موز هم باز مسواک کنیم ....همینطور مسواک کنیم تا موقعی كه فقط سه تا دندون تو دهنمون باقی بمونه ... در ضمن فراموش هم نشه كه باید بین داندانها رو نخ هم بیندازیم ، لثه هامون رو هم ماساژ بدیم ، آب نمک و محلول شست شوی دندان هم قرقره کنیم ....
  
هر روز باید 
۸ ساعت بخوابیم و ۸ ساعت هم کار کنیم، به اظافه زمان لازم برای غذا خوردن كه جمش میشه : ۲۱=۵+۸+۸  ساعت ؛ برامون ۳ ساعت باقی میمونه، تازه  اگر گیره ترافیک نیفتیم .
  
بنا بر آمار  ما روزی 
۳ ساعت تلویزیون نگاه میکنیم.  
 
 قاعدتا ممکن نیست چون باید هر روز حد اقل نیم ساعت هم پیاده روی کنیم ( مواظب باشید بعد از 
۱۵ دقیقه دور  بزنید و  برگردید واگر نه نیم ساعت میشه یک ساعت ).
 
باید به روابط با دوستانمون هم خیلی توجه نشون بدیم چون دوستان مثل گلها و گیاهان هستن و هرروز به رسیدگی و آبیاری احتیاج دارن ! حتی موقعی هم كه به سفر میریم،  فکر میکنم !
 
در ضمن باید روزانه یکی دو تا روز نامه ، چند تا مقاله بخونیم و اخبار رو هم نگاه کنیم تا همچنان در جریان وقایع باشیم و نقد و انتقاد  یادمون نره! 
 
وای راستی باید روابط زناشویی مون هم هر روز انجام بدیم و برای اینکه این  روابط  تکراری نشن: باید نوآوری کنیم و ازخودمون  خلاقیت نشون بدیم و مدام متوجه دلبری هم باشیم  ! 
  
یک ساعتی رو هم باید برای نظافت و ته کشیدن ، اطو کردن، ظرف و رخت  شستن...... واویلا اگر بچه   و بیرون بردن سگ هم جزو رنامه  باشه .....!!!!
 
خلا صه  اگه دوباره یه جمع   سرانگشتی بزنیم میرسیم به 
۲۹ ساعت در روز...
 
پس  چاره یی نیست  و تنها راهی كه به عقل میرسه اینکه چند تا  کار رو هم زمان با هم انجام بدیم...مثلا موقع دوش گرفتن از آب سرد استفاده کنیم و دهان مون رو باز نگه داریم تا اینطوری 
۲ لیتر آب روزانه رو خورده  باشیم. و بعد از اینکه از زیر دوش در اومدیم ، مسواک به دهان روابط زناشوئی رو انجام دادیم  , بعد  همسرمون به اخبار تلویزیون نگاه میکنه  و ما  همزمان داریم جارو  می کنیم و به چیز هایی كه همسرمون در حال دیدن روی صفحه است و داره برای ما تعریف میکنه هم گوش میدیم .
 
 یک دستمون بیکار و خالی مونده ؟ خوب پس میتونیم به یکی از دوستان ویا پدر ومادرمون تلفن بکنیم ، شراب 
 و آسپیرین رو هم پشت سرش بخوریم ( چون بعد از تلفن به پدر مادرمون به آسپیرین و شراب واقعا احتیاج داریم )، ماست و سیب رو  میتونیم
 بدیم  همسرمون بخوره و خودمون مشغول خوردن موز بشیم ، و فردا 
برعکسش کنیم


:: بازدید از این مطلب : 879
|
امتیاز مطلب : 32
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : پنج شنبه 23 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal


 

 آماده ؟

1

2

3




 لبخند ...





http://pics.kuvaton.com/kuvei/beach_wedding_fail.gif



:: بازدید از این مطلب : 540
|
امتیاز مطلب : 29
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : پنج شنبه 23 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal


 

یکی از روزها، پادشاه سه وزیرش را فراخواند و از آنها درخواست کرد کار عجیبی انجام دهند :
از هر وزیر خواست تا کیسه ای برداشته و به باغ قصر برود و اینکه این کیسه ها را  برای پادشاه با میوه ها و محصولات تازه پر کنند.
همچنین از آنها خواست که در این کار از هیچ کس کمکی نگیرند و آن را به شخص دیگری واگذار نکنند...
وزراء از دستور شاه تعجب کرده و هر کدام کیسه ای برداشته و به سوی باغ به راه افتادند !
وزیر اول که به دنبال راضی کردن شاه بود بهترین میوه ها و با کیفیت ترین محصولات را جمع آوری کرده و پیوسته بهترین را انتخاب می کرد تا اینکه کیسه اش پر شد...
اما وزیر دوم با خود فکر می کرد که شاه این میوه ها را برای خود نمی خواهد و احتیاجی به آنها ندارد و درون کیسه را نیز نگاه نمی کند، پس با تنبلی و اهمال شروع به جمع کردن نمود و خوب و بد را از هم جدا نمی کرد تا اینکه کیسه را با میوه ها پر نمود...
و وزیر سوم که اعتقاد داشت شاه به محتویات این کیسه اصلا اهمیتی نمی دهد کیسه را با علف و برگ درخت و خاشاک پر نمود !!!
روز بعد پادشاه دستور داد که وزیران را به همراه کیسه هایی که پر کرده اند بیاورند و وقتی وزیران نزد شاه آمدند، به سربازانش دستور داد، سه وزیر را گرفته و هرکدام را جدا گانه با کیسه اش به مدت سه ماه زندانی کنند...!!!


شما کیسه خود را

 چگونه پر می کنید

 ...؟!! 


:: بازدید از این مطلب : 494
|
امتیاز مطلب : 34
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ انتشار : پنج شنبه 23 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal


 

برای سلامتی خودتان هم که شده خوب بخوابید
 



 
ساعت 11 شب بدنمان در چه وضعی است؟؟؟
12  شب یا 3 نیمه شب چطور؟؟؟
 
برای سالم زیستن، باید خواب راحت و آرامی داشته باشیم.
به موارد زیر دقت کنید تا اهمیت خوابیدن برای شما روشن گردد:

ساعت 9 تا 11 شب:
زمانی است برای از بین بردن مواد سمی و غیر ضروری که این عملیات توسط آنتی اکسیدان ها انجام می شود.
در این ساعت بهتر است بدن در حال آرامش باشد.
در غیر این صورت اثر منفی بر روی سلامتی خود گذاشته اید.

ساعت 11 تا 1 شب:
عملیات از بین بردن مواد سمی در کبد ادامه دارد و شما باید در خواب عمیق باشید.

ساعت 1 تا 3 نیمه شب:
عملیات سم زدایی در کیسه صفرا ، در طی یک خواب عمیق به طور مناسب انجام می شود.

ساعت 3 تا 5 صبح:
عملیات از بین بردن مواد سمی در ریه اتفاق می افتد.
بعضی مواقع دیده شده که افراد در این زمان، سرفه شدید یا عطسه می کنند.

ساعت 5 تا 7 صبح:
این عملیات در روده بزرگ صورت می گیرد، لذا می توانید آن را دفع کنید.

ساعت 7 تا 9 صبح:
جذب مواد مغذی صورت می گیرد، پس بهتر است صبحانه بخورید.
افرادی که بیمار می باشند، بهتر است صبحانه را در ساعت 6 و 30 دقیقه میل کنند.
کسانی که می خواهند تناسب اندام داشته باشند، بهترین ساعت صرف صبحانه برای آنها،
ساعت 7 و 30 دقیقه می باشد و کسانی که اصلا صبحانه نمی خورند، بهتر است عادت خود راتغییر دهند و در ساعت
 
 9 تا 10 صبح صبحانه بخورند.
دیر خوابیدن و دیر بلند شدن از خواب، باعث می شود مواد سمی از بدن دفع نشوند.
از نصفه های شب تا ساعت 4 صبح، مغز استخوان عملیات خون سازی را انجام می دهد.
در ایام تعطیل، بسیاری افراد تا دیر وقت بیدار می مانند و بعد از اتمام تعطیلات، با خستگی به سر کار می روند، چون اعمال بدنشان دچار سردرگمی شده است و نمی داند چه باید انجام دهد.


 پس همیشه، زود بخوابید و خواب آرامی داشته باشید .


:: بازدید از این مطلب : 556
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : پنج شنبه 23 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal


 

www.iranalive.ir - گروه اینترنتی ایران الایو

وقتی یک دختر حرفی نمیزند

 

 

 

میلیونها فکر در سرش می گذرد
 

 

وقتی یک دختربحث نمیکند

 

 

 

عمیقا مشغول فکر کردن است
 

 

وقتی یک دختربا چشمانی پر از سوال به تو نگاه میکند

 

 

 

یعنی نمیداند تو تا چند وقت دیگر با او خواهی بود
 

 

وقتی یک دختر بعد از چند لحظه در جواب احوالپرسی تو میگوید:خوبم

 

 

 

یعنی اصلا حال خوبی ندارد
 

 

وقتی یک دختر به تو خیره می شود

 

 

 

شگفت زده شده که به چه دلیل دروغ می گویی
 

 

وقتی یک دختر سرش را روی سینه تو می گذارد

 

 

 

آرزو میکند برای همیشه مال او باشی
 

 

وقتی یک دختر هر روز به تو زنگ می زند

 

 

 

توجه تو را طلب می کند
 

 

وقتی یک دختر هر روز برای تو[اس ام اس ]می فرستد

 

 

 

یعنی میخواهد تو اقلا یک بار جوابش را بدهی
 

 

وقتی یک دختر به تو می گوید دوستت دارم

 

 

 

یعنی واقعا دوستت دارد
 

 

وقتی یک دختر اعتراف می کند که بدون تونمیتواند زندگی کند

 

 

 

یعنیتصمیم گرفته که تو تمام اینده اشباشی
 

 

وقتی یک دختر می گوید دلش برایت تنگ شده

 

 

 

هیچ کسی در دنیا بیشتر از او دلتنگ تو نیست
 

 

 


www.iranalive.ir - گروه اینترنتی ایران الایو

وقتی یک  پسر حرفی نمی زند        

 

 

 

حرفی برای گفتن ندارد
 

 

وقتی یک پسر بحث نمیکند

 

 

 

حال وحوصله بحث کردن ندارد
 

 

وقتی یک پسر با چشمانی پر از سوال به تو نگاه می کند

 

 

 

یعنی  واقعا گیج شده است
 

 

وقتی یک پسر پس از چند لحظه در جواب احوالپرسی تومی گوید: خوبم 

 

 

 

 یعنی واقعا حالش خوبه  
 

 

وقتی یک پسر به تو خیره می شود

 

 

 

دو حالت داره یا شگفت زده است یا عصبانی
 

 

وقتی یک پسر سرش را روی پات می ذاره.

 

 

 

آرزو می کند برای همیشه مال او باشی
 

 

وقتی یک پسر هر روز به تو زنگ می زند

 

 

 

او با تو مدت زیادی حرف می زند که توجه ات را جلب کند
 

 

وقتی یک پسر هرروز برای تو [اس ا م اس] میفرستد

 

 

 

 بدون که برای همه "فوروارد" کرده
 

 

 وقتی یک پسر به تو میگوید دوستت دارم

 

 

 

دفعه اولش نیست-آخرش هم نخواهد بود 

 

وقتی یک پسر اعتراف می کند که بدون تو نمی تواند زندگی کند

 

 

 

تصمیم شو گرفته که تورو اقلا واسه یه هفته داشته باشه
 دنبال یکیدیگه  نره البته شاید



:: بازدید از این مطلب : 726
|
امتیاز مطلب : 26
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : پنج شنبه 23 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal


 

وقتی اینترنت قطع میشه این کارها رو انجام بدید!(طنز)

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


1. بشینید و مگس بپرونید ! 4.gif

2.از ۱ تا ۱ میلیون بشمارید 35.gif

3.
مجموعه تصاویری رو که در سیستمتون دارید اسم هاش رو عوض کنید و مرتب کنید

4.
خوب اون رو دوباره به هم بچسبونید ! 24.gif

5.
چند تا فیلم تماشا کنید

6.
کارهای شخصیتون رو انجام بدین

7.
نوشیدنی آرام بخش بخورید

8.
یاد بگیرید چطوری میشه رقصید icon_303.gif

9.تمرین موسیقی انجام بدین

10.
یه زنگی به دوستای قدیمی بزنید

11.
اتاقتون رو تمیز کنید !

12.
حالا دیگه وقتشه که یه دوش بگیرید 78.gif

13.
یه جای دنج پیدا کنید و کتاب بخونید

14.
برید بیرون و با دوستاتون کارهای خوب بکنین

15.
دیکشنری باز کنید و ۱۰۰ تا لغت جدید یاد بگیرید

16.
سعی کنید اسم یک فولدر رو روی کامپیوتر به con تغییر بدید

17.
به سعی تون ادامه بدید 71.gif

18.
رجیستری ویندوز رو باز کنید و سعی کنید تمام کلیدهایی که با حرف a شروع میشند رو حذف کنید31.gif

19.
دفتر تلفن تون رو مرتب کنید

20.
یک کمی هم چیزی بخورید

21.
با گیم های روی موبایل خودتون رو سرگرم کنید اگر قارچ خور باشه چه بهتر !kh.gif

22.
یک چیزی رو تیکه تیکه کنید58.gif

23.
هارد کامپیوتر رو دیفرگ کنید

24.
یک زنگی به ISPتون بزنید

25.
تو آینه نگاه کنید و سعی کنید باحال به نظر بیاید26.gif

26.
میتونید یه سر برید باشگاه

27.
تمام ساعت هایی که در اطرافتون هست رو با هم تنظیم کنید

28.
توی مرورگرتون یک صفحه خالی باز کنید و مدام F5 بزنید4.gif

29.
یه فنجون چای، قهوه، نسکافه بخورید

30.
یک نوت پد باز کنید و سعی کنید ۳۰ کار جدیدی که میشه وقتی اینترنت قطع میشه انجام داد رو توش بنویسید .



:: بازدید از این مطلب : 798
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : پنج شنبه 23 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal


 

رفتم دم مغازه به یارو میگم قرص پشه داری؟ میگه واسه کشتنش میخوای؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ برا سردردش میخوام!!!


رفتم تو آپارتمان دارم گوشت قربونی بین همسایه ها پخش میکنم، یارو میپرسه نذریه؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ با خود گوسفنده مشکل داشتیم کشتیمش!!!


کمرم درد می کنه یه پارچه بستم بهش. داداشم میگه کمرت درد می کنه؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام ادای داداش کایکو رو در بیارم.


داریم 10 نفری بازی شبکه ای میکنیم. اومده میگه جدی حال میده؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اسکولیم! عذاب داره اما میخوایم تهذیب نفس کنیم.


تو صف پمپ گاز منتظرم تا نوبتم بشه، یارو زده به شیشه میگه آقا شما هم می‌خوای گاز بزنی‌؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ من می‌خوام لیس بزنم !


رفتم بانک پول بگیرم. کارمنده میگه پول رو میبرین؟
گفتم
پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام وایسم اینجا هر کس رقصید بریزم رو سرش شاباش بدم.


رفیقم شمارمو می خواست، گفتم: یادداشت کن 0932
گفت : تالیا داری؟
گفتم
پـَـَـ نــه پـَـَــــ همراه اول شماره خالی نداشت بهم تو تالیا خط داد


رفتیم غار علیصدر، به رفیقم خفاش نشون دادم. میگه وای خفاشه؟!
گفتم
پـَـَـ نــه پـَـَــــ بتمن بود. اجاره خونه گرونه اینجا سکونت دارن فعلا!!!


با دوستم سه ساعت تو صف نونوایی وایساده بودیم صف 40 متری نوبتم شده. یارو میگه نون می خوای ؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ تا الان قطار بازی می کردیم واگن آخرم بودیم


رفتم نوشابه بخرم به یارو میگم اینکه تاریخش مال دو سال پیشه. میگه : یعنی فاسد شده ؟
گفتم
پـَـَـ نــه پـَـَــــ مونده جا افتاده


دارم از گرما میمیرم، خودمو مثله چی دارم باد میزنم. بابام میاد میگه چیه ؟ گرمته ؟؟؟
گفتم
پـَـَـ نــه پـَـَــــ دارم حداکثر سرعت چرخش مچم رو امتحان میکنم


تو دستشویی به خواهرم میگم آفتابه رو میدی؟میگه میخوای خودتو بشوری؟
گفتم
پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام آبش کنم بذارم تو یخچال


به یارو راننده میگم. آقا اگه میشه یكم سریعتر. الان هواپیما میپره...
میگه، به سلامتی مسافرین؟...
گفتم
پـَـَـ نــه پـَـَــــ فندك هواپیما دیشب دستم جامونده، میرم بدم به رانندش

رفتم بالای برج میخواستم خودمو بندازم پایین، یارو میگه میخوای خودکشی کنی؟
گفتم
پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم ببینم سرعت صفر تا صدم از این بالا تا پایین چقدر میشه، بجای پروژه بدم دانشگاه


رفیقم میگه اگه با گوشی برم تو اینترنت از شارژم کم میشه؟
گفتم
پـَـَـ نــه پـَـَــــ از ذخیره ارزی کشورهای عضو اپک کم میشه


رفتم سم بخرم واسه سوسك، یارو میگه میخواین سریع بمیره؟!
گفتم
پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام شكنجش كنم ازش اعتراف بگیرم!!!


دم دستشویی عمومی واستادم تا نفر قبلی بیاد بیرون،
اومده بیرون، میبینه دارم پیچ و تاب میخورم میگه دستشویی داری؟؟
گفتم
پـَـَـ نــه پـَـَــــ دارم با صدای موزیکی که نواختی تمرین رقص عربی میکنم!


رفتیم رستوران، میگم 2تا جوجه لطفا. میگه جوجه کباب؟
گفتم
پـَـَـ نــه پـَـَــــ ازین جوجه رنگیا، یه قرمز بدین یه سبز


به اپراتور اداره میگم لطفا شماره فلانی رو برام بگیر.میگه گرفتم وصل کنم؟
گفتم
پـَـَـ نــه پـَـَــــ فوت کن، قطع کن


زنگ زدم 115، میگه آمبولانس میخواین قربان؟
گفتم
پـَـَـ نــه پـَـَــــ یه پلیس 110 میخوام، بقیش هم آدامس بدین!


به مامانم میگم من میرم کارواش، میگه ماشینم میبری؟
گفتم
پـَـَـ نــه پـَـَــــ دارم میرم اونجا دوش بگیرم


یارو اومده می‌بینه همكارم توی اتاق نیست. باز می‌پرسه خانم فلانی نیست؟
گفتم
پـَـَـ نــه پـَـَــــ هستن. افتادن پشت اون كمد. با خط‌كش بزن در بیاد


مگس کش دستمه. مامانم میگه میخوای مگسا رو بکشی؟
گفتم
پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام رهبری ارکسترشون رو بکنم سمفونی بتهوون بزنن


حواسم نبود با صورت رفتم تو در. یارو میگه ندیدیش؟
گفتم
پـَـَـ نــه پـَـَــــ من داركوبم می خوام با منقار یه سوراخ برا خودم باز كنم برم تو


رفتم دکتر میگم: دو روزه بدنم خیلی درد میکنه!بعد از 10 دقیقه معاینه میگه: میخوای واست دارو بنویسم؟!
گفتم
پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوای واسم دعا بنویس تا خوب بشم!!!


حدود ۳ صبح بود رفتم سر یخچال پارچ آب رو برداشتم آب بخورم.
دوستم بلند شده میگه می‌خوای آب بخوری ؟
گفتم
پـَـَـ نــه پـَـَــــ تو خواب یادم افتاد به گلا آب ندادم می‌خوام بهشون آب بدم


سوار تاکسیم میگم آقا نگه دارید. میگه پیاده میشی؟
گفتم
پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام باد لاستیکا رو چک کنم...!


با گل رفتم بیمارستان. نگهبان میگه گل برای مریضتون آوردین؟
گفتم
پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم خواستگاری تو با این سیبیلات...


رفتم صندلی بخرم واسه کامپیوتر. یارو گفت : راحت باشه؟
گفتم
پـَـَـ نــه پـَـَــــ خار داشته باشه.


دارم تو حیاطمون موتورمو تعمیر میکنم به مامانم میگم دستمال بیخودی داری؟
میگه میخوای موتورتو تمیز کنی؟
گفتم
پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام هل هله کنان برم تو کوچه کردی برقصم


یه طوطی گرفتم. فامیلمون اومده میگه طوطیه؟
گفتم
پـَـَـ نــه پـَـَــــ یا کریمه یه کم با فتوشاپ تغییرش دادم


داشتم تلویزیون میدیدم.
بعد مادر بزرگم اومده کانال رو عوض کرده بهد به من میگه داشتی میدیدی؟؟؟!!!
گفتم
پـَـَـ نــه پـَـَــــ داشتم گرمش میکردم تا شما بیای ببینی!!!


رفتم واسه استخدام. یارو میگه اومدی واسه استخدام؟
گفتم
پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم ببینم کی استخدام می شه ازش شیرینی بگیرم!


میگم بابا... تصمیمم رو گرفتم... می خوام زن بگیرم...
میگه میشناسیش؟ میگم آره.
میگه مجرده؟
گفتم
پـَـَـ نــه پـَـَــــ منتظرم شوهرش رضایت نامشو امضا کنه بریم خواستگاری


دستمو بلند کردم از استاد سوال کنم.
میگه شما سوال داری؟
گفتم
پـَـَـ نــه پـَـَــــ خواستم خطوط کف دستمو بهت نشون بدم فالمو بگیری ...


رفتم پیژامه رو از کمد برداشتم پوشیدم.بابام میگه از تو کمد برداشتی؟
گفتم
پـَـَـ نــه پـَـَــــ گذاشته بودم تو یخچال تابستونیه پیژامه تگری بپوشم خنک شم


زنگ زدم میگم مامان بیا منو گرفتن، میگه خاک تو سرم پلیس؟
میگم
پـَـَـ نــه پـَـَــــ مرکز نخبگان ایران!


طوطی گرفتم فامیلمون اومده میگه اااااااااااااااااااااااا طوطیه؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ یا کریمه یه کم با فتوشاپ تغییرش دادم!


به رفیقم میگم شارژر سوزنی داری؟ میگه می خوای موبایلتو شارژ کنی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام دگمه لباسمو باش بدوزم!


به رفیقم میگم چه خوب می‌شه اگه جور شه واسه جامِ جهانی‌ بتونیم بریم برزیل، میگه بریم بازیها رو ببینیم؟!
میگم
پـَـَـ نــه پـَـَــــ دیوید ویا داره خداحافظی می‌کنه، اسپانیا مهاجمِ خوب می‌خواد...!!!


میگم آقا شهید همّت کجاس؟میگه بزرگراه شهید همّت؟
گفتم
پـَـَـ نــه پـَـَــــ می‌خواستم خودشو پیدا کنم یه خانواده‌ای رو از نگرانی در بیارم!!!


به استاد میگم لطفا كمكم كنید دارم مشروط میشم. میگه نمره میخوای؟
گفتم
پـَـَـ نــه پـَـَــــ نظر شما رو در مورد مقدار و جنس خاكی كه باید بریزم تو سرم میخوام!


سوار تاکسی شدم رسیدیم سر خیابون. گفتم مرسی. آقا می گه پیاده می شین؟
می گم
پـَـَـ نــه پـَـَــــ خواستم بین مسیر یه تشکر ناغافلی کرده باشم جو از سنگینی درآد


مراقب جلسه کارت دانشجوییمو گرفته عکسمو دیده می گه خودتی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ عکس رضاخان رو گذاشتم جولو چشمام باشه


دوستم پاش تو گچه، یارو میگه شکسته؟
میگم
پـَـَـ نــه پـَـَــــ پاشو گچ کرده که از شهرداری عوارض نوسازی بگیره


به استاد میگم امتحان میان ترم رو بندازید عقب، میگه یعنی یه روز دیگه؟
میگم
پـَـَـ نــه پـَـَــــ ساعت 23:59:59 ثانیه امشب!!!


میگه دگرگونی یعنی همون تغییرکردن و متغیر شدن؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ یعنی این گونی نه، یک گونی دیگه!


دوستم دماغشو عمل کرده، یارو بش میگه دوستت بینی عمل کرده؟
گفتم
پـَـَـ نــه پـَـَــــ داشته مترو سوار میشده لای در گیــــــرکرده!


دارم حرف میزنم هی زبونم میگیره، بابام میگه:چته زبونت بند اومده؟
میگم
پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام حرف بزنم اینجا بد آنتن میده!!!


دم کوه زنگ زدم به دوست دانشگام میگم بجنب بچه ها همه جمع شدند منتظر توایم!
میگه بچه های خودمون؟
میگم
پـَـَـ نــه پـَـَــــ بچه های شیرخوارگاه آمنه رو میگم که منتظرند بیای ژانگولر بازی از خودت درآری بخندند


تو یه ساختمون نیمه کاره با کلاه ایمنی وایسادم
کارگره میگه مهندس کلاه گذاشتی آجر تو سرت نخوره؟
گفتم
پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام آقای ایمنی بیاد با هم کلیپ انیمیشن بازی کنیم


برنامه آشپزی تلویزیون:
خانم آشپز: حالا سینه مونو میزاریم گرم بشه.
شجاعی مهر: منظورتون سینه مرغه؟
خانم آشپز:
پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام سینه خودمو گرم کنم


در آسانسورو باز کرده کوبونده تو سر من از درد اشکم در اومده میگه آخی دردت اومد؟؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ دیدم شب جمعه اس به یاد مرده هامون افتادم یه دیده ای تر کردم!!!


می خواستم به یکی از دوستام زنگ بزنم شمارشو یادم نمیومد به گوشی نیگا می کردم شاید یادم بیاد. بعد خواهرم اومده میگه می خوای زنگ بزنی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ با تلفن مسابقه زل زدن گذاشتیم ببینیم کی کم میاره!


پیک پیتزایی میاد در میزنه. یارو میگه پیتزا آووردی؟!؟!؟
میگه
پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم آشغالاتونو ببرم


نصف صورتم ورم کرده رفتم دکتر، دکتره می گه آبسه کرده؟
میگم
پـَـَـ نــه پـَـَــــ باده اون ور صورتم خوابیده!!!


اومدم به بابام میگم بابا پول بده، میگه مگه پولات تموم شده؟
میگم
پـَـَـ نــه پـَـَــــ با اون یه ذره پول تو جیبی رفتم یه بنز خریدم، بقیشم گذاشتم بانک!
میگه
پـَـَـ نــه پـَـَــــ با اون دست فرمونت میخوای پول بنزم بهت بدم لابد؟!!!

میگم شما هم مگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ رو بلدی؟!میگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ! فقط تو بلدی!!!



:: بازدید از این مطلب : 566
|
امتیاز مطلب : 27
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : پنج شنبه 23 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

 
 
 
تاریخ انتشار : جمعه 17 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

 
 
 
تاریخ انتشار : جمعه 17 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal



:: بازدید از این مطلب : 734
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : جمعه 17 تير 1390 | نظرات ()

متن دلخواه شما