نوشته شده توسط : nahal

من از تنهاییِ با تو ، از این تكرار می ترسم
تو باشی، غم شود بر هستی ام آوار می ترسم
شده پروانه عشقت ، رها از پیله ی تردید
چرا امشب هم از پیله، هم از این تار می ترسم
تمام دلخوشی هایم شده از تو نوشتن ها
ولی دیگر، من از این دفتر و خودكار می ترسم
چه زیبا گفته بودی تو ، نباشی بی تو می میرم
نكردم باورش زیرا من از انكار می ترسم
قرار و كافه و قهوه ،دوباره صندلی خالی است
من از پایانِ تلخ و حسرتِ دیدار می ترسم





:: بازدید از این مطلب : 1109
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : 2 آذر 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: