خسته شدم
نوشته شده توسط : nahal

خسته شدم چون کسی اشکام رو ندید

خستگیم رو حتی فرشته هم ندید

خسته شدم از این روزای تنهایی

خسته شدم این رو یه وقت جایی نگید

خسته شدم از تنهایی از بی کسی

خسته شدم از این همه دلواپسی

خسته شدم باور کنید آی آدما

خسته شدم از آدمای بی وفا

خسته شدم از این همه راست ودروغ

خسته شدم از این همه شهر شلوغ

خسته شدم از خنده ها از گریه ها

خسته شدم از این همه گلایه ها

خسته شدم از بی هدف پرسه زدن

تا نیمه شب،از تنهایی،تو کوچه ها قدم زدن

خسته شدم از غمها و از غصه ها

از آدمای خوبی که هستن فقط تو قصه ها

خسته شدم از این همه جنگ و جدل

انگار دنیا، به یه تیکه ابر سیاه شده بدل

خسته شدم از جمله های تکراری

حالا دیگه وجود مرگ، شده واسم یه دلداری

خسته شدم از این همه زشت و پلید

خسته شدم این رو یه وقت جایی نگید.





:: بازدید از این مطلب : 1400
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : 4 خرداد 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: