نوشته شده توسط : nahal


 

به کلینیک خدا رفتم تا چکاپ همیشگی ام را انجام دهم،فهمیدم که بیمارم ...

خدا فشار خونم را گرفت، معلوم شد که لطافتم پایین آمده.

زمانی که دمای بدنم را سنجید، دماسنج 40 درجه اضطراب نشانداد.

آزمایش ضربان قلبنشان داد که به چندین گذرگاه عشق نیاز دارم، تنهایی سرخرگهایم را مسدودکرده بود و آنها دیگر نمی توانستند به قلب خالی ام خون برسانند.

 به ارتوپد رفتم چون دیگر نمی توانستم با دوستانم باشم وآنها را در آغوش بگیرم.

بر اثر حسادت زمین خورده بودم و چندین شکستگی پیدا کردهبودم

فهمیدم که مشکلنزدیک بینی هم دارم، چون نمی توانستم دیدم را از اشتباهات اطرافیانم فراترببرم.

زمانی که از مشکلشنوایی ام شکایت کردم معلوم شد که مدتی است که صدای خدا را آنگاه که در طولروز با من سخن می گوید نمی شنوم

خدای مهربانم برای همه این مشکلات به من مشاوره رایگانداد. به شکرانه اش تصمیم گرفتم از این پس تنها از داروهایی که در کلماتراستینش برایم تجویز کرده است استفاده کنم:

  هر روز صبح یک لیوان قدردانی بنوشم

قبل از رفتم به محل کار یکقاشق آرامش بخورم

هر ساعت یک کپسول صبر، یک فنجان برادری و یک لیوان فروتنیبنوشم.

زمانی که به خانهبرمیگردم به مقدار کافی عشق بنوشم و

زمانی که به بستر می روم دو عدد قرص وجدان آسوده مصرفکنم.

امیدوارم خدانعمتهایش را بر شما سرازیر کند:

رنگین کمانی به ازای هر طوفان

لبخندی به ازای هر اشک

دوستی فداکار به ازای هر مشکل

نغمه ای شیرین به ازای هر آه

و اجابتینزدیک برای هر دعا





:: بازدید از این مطلب : 560
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : پنج شنبه 26 خرداد 1390 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: